معماری ایران (بوشهر)

سلام

راستش میخواستم زودتر بیامو یک پست بذارم ولی با مطالب خوبی که خانم مهندس گذاشته بودن دلم نیومد که این کارو بکنم

دژ برازجان (سرای مُشیر)
در مقابل میدان اصلی شهر برازجان که به میدان شهرداری معروف می باشد بنای بسیار معتبر ومستحکمی به نام «دژ» قرار دارد که از ابنیه باشکوه دوره قاجاریه به شمار می رود ودر سال 1288 ه.ق مطابق با سال 1250 ه.ش بنا به دستور یکی از نیکوکاران به نام «حاج میرزا ابوالحسن خان مشیرالملک شیرازی» با هزینه ای معادل چهل هزار تومان به پول آن زمان و با معماری استادانه مرحوم «حاج محمد رحیم شیرازی» ساخته شده است.
سبک بنای این ساختمان عظیم که در اصل کاروانسرایی بوده متعلق به دوره قاجاریه می باشد وبا طرز بسیار باشکوهی ساخته شده بطوری که دیدن آن انسان را به تعجب وا می دارد. مصالحی که در ساختن این کاروانسرای بزرگ به کار رفته تماما از سنگ وساروج و دیوارها وکف ساختمان از تخته سنگ های بزرگ وکوچک پوشیده شده ودارای چهار برج مرتفع با کوشک های متعدد می باشد. این بنای عظیم که در سراسر استانهای فارس وبوشهر نمونه آن کمتر به چشم می خورد الحق با هنرمندی واستادی بسیار عالی ساخته شده است به طوری که پس از گذشت یک قرن وربع همچنان استوار وپا برجای باقی مانده است.

 

 

آتشکده خورموج

آتشکده خورموج یا آتشکده کوه مند از آثار باستانی و مهم دشتی است که در دامنه کوه مند و به فاصله ۳۰ کیلومتری خورموج ، غرب روستای زایر عباسی  قرار دارد. در ارتفاع سنگی مشرف به رودخانه خشکی که بستر رودخانه قدیمی است آثار حجاری و کوه تراشی در دل صخره وجود دارد از بستر رودخانه راهی به ارتفاع ۶۰ متر که اولین مدخل آتشکده‌است، کشیده شده‌است

 

ریشهر

ریشهر (بوشهر) ، واقع در شهرستان بندر بوشهر  یکی از آثارهای تاریخی و از نقاط دیدنی بوشهر است

کاخ بردک‌سیاه

«کاخ بردک‌سیاه» کاخی مربوط به عصرهخامنشی  است، ودر ۱۲ کیلومتری شهر برازجان واقع شده‌است، این کاخ در حاشیه رودخانه دالکی  قرار دارد، و بعد از کاخ کوروش  بنا شده و فاقد ظرافت‌ها و ترکیب خاص رنگ‌های سیاه و سفید کاخ‌های برازجان و پاسارگاد است

معرفي نمونه هايي از مراكز فرهنگي 3-چند نمونه خارجي و لينك هايي براي اطلاعات بيشتر!

مجموعه فرهنگی ژان ماری تجیبائو – نیوکالدونیای فرانسه-رنزو پيانو
طراحی 1991- ساخت 1993 تا 1998
پروژه ژان ماری با طبیعت مانوس است یعنی بدون حضور نور خورشید که لطافت ساختارهای چوبی را باز می تاباند و بدون صنوبر بلند و ستون مانند که معیاری برای ارتفاع پوسته های وسیع ساختمان محسوب می شود و بدون بادی که از میان این عناصر می وزد و انعطاف پذیری و استحکام چوب را یادآوری می کند ، شناخت و درک کامل مکان و فضای خلق شده در این پروژه ، غیرممکن می شود.

فرهنگسراي تي جيبائو-رنزو پيانو

این لینک هم اطلاعات کاملتر با نقشه ها و تصاویری از مرکز فرهنگی تی جیبائو رو داره.

 

اينها هم يه سري لينك از اطلاعات و تصاوير و نقشه هايي هست كه به عنوان نمونه براتون مي ذارم:

‍‍Chicago Cultural Center1

Chicago Cultural Center2 

ولفسبورگ 

Norveg Coast Cultural Center  

ژرژ پمپيدو

براي همه تون موفقيت و سلامتي رو آرزو مي كنم.

معرفي نمونه هايي از مراكز فرهنگي 2-دو اثر از فرهاد احمدي مراكز فرهنگي فرشچيان اصفهان و دزفول

 
مركز فرهنگي فرشچيان اصفهان:
 

مركز فرهنگي فرشچيان اصفهان اثر فرهاد احمدي

 
نگاهي به معماري مجموعه فرهنگي استاد فرشچيان اصفهان اثر فرهاد احمدي، فرزين تولائيان، جلال اسدي اسکندر
معمولاً آن چه در بررسي يک بنا به عنوان اثري معمارانه مورد توجه قرار مي گيرد بحث جنبه هاي مادي و فضاي کالبدي و شکل دهنده به آن اثر معماري است؛ حال آن که در بررسي اثري معماري در اصفهان اين تصوير بهشت مي توان با نگاهي معناگرا نه تنها به دنبال تکامل کالبدي و شکل گيري بنا، بلکه در جست وجوي ريشه هاي شکل گيري پيوند کالبد و معنا و کيفيت اين ارتباط در دنياي عرفان نيز بود. نکته حائز اهميت در ديدگاه معمار عارف و صوفي بازسازي تصوير بهشت و جهان ماوراء در همه فضاهاي معماري چه در معابر، چه در مساجد و چه در خانه ها و همه جاي ديگر است. «تلاش معمار همواره بر اين است که همه جا را به رنگ آن انديشه اصلي مرکزي خويش در آورد و خاک فقير را به فضايي ماورايي شبيه سازد. آن فضايي که او با آن انس ازلي داشته است فضايي که مادي و خاطره يي از آن جهان است، انسان از آن هبوط کرده و هميشه تمامي انديشه و تفکراتش در پي بازگشت به آن و رهايي از قفس اين جهاني بوده است. فضايي کامل و متعالي و بي زمان.»
ما همه اجزاي آدم بوده ايم
در بهشت اين لحن ها بشنوده ايم
گرچه بر ما ريخت آب و گل شکي
يادمان آيد از آنها چيزکي
در اين راه آن چه معمار را براي رسيدن به اين هدف و بازسازي تصويري درخور از بهشت ياري مي کند به کارگيري زباني نمادين و استعاري براي انتقال پيام معنوي دنياي عرفان است.
مرکز فرهنگي سينماي اصفهان (مجتمع فرهنگي فرشچيان) که طراحي آن به اواخر دهه شصت بازمي گردد، در زميني به مساحت 10هزار متر مربع مجاور رودخانه زاينده رود در محله يي با بافت نسبتاً جديد ساخته شده است. نقطه آغازين و ايده اوليه طراحي تصوير ذهني معمار از منظر پشتي پل خواجو در زمان برگزاري جشن هاي بزرگ صفوي است. در واقع سعي شده است که در اولين گام عناصر اصلي سازمان دهي فضاي برگزاري جشن ها با استفاده از آب نما، پل و رواق هاي اطراف به صورت انتزاعي بازسازي شود. پل ظريف و کوچک در ميان آب نما ، بازحضوري است از پل خواجو و رواق هاي اطراف پروژه با سازه مخصوص نشان دهنده خيمه ها و چادرهاي مهمانان پادشاه صفوي در زمان برگزاري جشن ها است.
به بيان ديگر خلوص و شفافيت فضاهاي معماري عصر صفوي و مکتب اصفهان، معمار را بر آن داشته تا با استفاده از آب نماي مرکزي علاوه بر اعلام حضور زاينده رود در نزديکي، با نمايش تصوير مجازي از حجم اصلي بنا که خود در پرسپکتيو و اندکي در دوردست واقع شده تقارني را که در امتداد محور طولي عرضه داشته با کمک آب نما به بعد سوم برده و در اين حال بيننده را با خود و اثر معماري تنها مي گذارد و او را به درون ساختمان دعوت مي کند.
تاکيد بر تقارن و تقويت آن در محورهاي گوناگون نشان دهنده پايبند بودن احمدي به اصول معماري سنتي ايران به ويژه معماري صفوي و مکتب اصفهان است. پس معماري سنتي به معني شيوه ساختمان سازي از نظر شکلي، ساختاري و مفهومي منبع الهام قرار مي گيرد ولي در اين جا به سنت نه به صورت کاربردي بلکه با ديدگاهي پست مدرن نگريسته مي شود و جنبه مفهومي و نمادين آن بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد.
آن چه به سنت تعبير مي شود به هيچ وجه پيروي از راه و روشي ويژه که مشمول زمان و مکان مي شود يا حفظ وضع پيشين و قرار گرفتن در حصاري از انديشه هاي قديمي نيست بلکه آن گونه که دکتر «سيدحسين نصر» تعريف مي کند؛ «امروزه هيچ چيز بهنگام تر از آن حقيقت ازلي، از آن پيامي نيست که از سنت مي آيد و مقتضاي حال است چرا که همواره مقتضي بوده است چنين پيامي تعلق به اکنون دارد که هميشه بوده است و خواهد بود. سخن از سنت، سخن از اصول تبديل ناپذيري است با منشاء آسماني و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلف از زمان و مکان.»به بيان ديگر معمار با استفاده از زبان نماد ها به بيان صور نمادين که جنبه هاي محسوسي از واقعيت ماوراي طبيعي اشيا هستند مي پردازد، ترجماني از مفاهيم دنياي عرفان در عالم خاکي. در حقيقت او صوري را به تصوير مي کشد که موجوديت خود را دارند؛ خواه انسان از آنها باخبر باشد يا نباشد، نمادهايي که به دست انسان ساخته نمي شوند بلکه او را دگرگون مي کنند.
همان گونه که ذکر شد هرچند اين مجموعه به تازگي مورد بهره برداري قرار گرفته است ولي آغاز طراحي آن به اواخر دهه 60 بازمي گردد. احمدي خود دراين باره مي گويد که در آن سال ها معمار جواني بوده است که تحت تاثير اساتيد بزرگ معماري ايران هم چون نادر اردلان و کامران ديبا گونه يي معماري مفهوم گرای با گرايشات عرفاني را دنبال مي کرده است.
از ديدگاه اردلان معماري به عنوان يک پديده در نظام وحدت گراي جامعه سنتي نشان دهنده اصل وحدت است. او بر اين عقيده است که مبناي شناخت و درک معماري سنتي اسلامي ريشه در رابطه بين کيهان، انسان و معماري دارد؛ «به عبارتي ديگر از ديد سنتي انسان و کيهان خود محصول هنر قدسي اند، انسان، کيهان و معماري قدسي از حيث واقعيت هستي شناسي شان نهايتاً وابسته به ذات الهي اند.»
پس معمار بار ديگر سعي مي کند با استفاده از عناصر معماري تصوير ذهني خود را از عالم ديگر در دنياي مادي انعکاس دهد. احمدي خود دراين باره مي گويد؛ «از نظر من پروژه اين گونه اتفاق مي افتد؛ گويي جرعه يي آسماني از کيهان در مرکز پروژه در آن هشت ضلعي که نمادي خاکي از بهشت است فرو مي افتد؛ درست مانند سنگي که در آب مي افتد و موج ايجاد مي کند، صورت گيري يا تجلي مادي اين اثر کيهاني در واقع امواجي است که آمفي تئاتر را ايجاد کرده که به سمت آسمان حرکت مي کند. در واقع نوعي معاشقه و يا تعامل بين زمين و آسمان، کيهان يا عالم صورت با عالم مثال.»
قطره يي از کيهان عالمي که کره خاکي و انسان در آن جاي گرفته اند بر جايگاه زندگي او فرود آمده، انسان پيوندي را ميان خود و آسمان يا فضاي بي کرانه احساس مي کند. گويي معمار تلاش مي کند راهي براي عروج از عالم خاک به فضاي برتر و پرمعناتر بيابد و از تغييرات و دگرگوني هاي اين جهاني آزاد شود.
از نظر کاربردي نيز چنين است، تراکم و غلظت کاربري هاي مجموعه از مرکز به بيرون کاهش مي يابد. به بيان ديگر فضاي تهي که در مرکز پروژه قرار گرفته و تالارها را در خود جاي داده تاثير خود را بر اطراف نيز گذاشته و لبه ها را نيز بي ماده و شفاف کرده است. تا آنجا که در بخش مجاور با خيابان رواق نيز حذف شده و ساختمان از طريق دروازه ورودي با پياده رو شهري ترکيب مي شود. ساختمان از طريق هفت دروازه که از نظر مقياس نيز بر آنها تاکيد شده است به فضاي پيرامون خود متصل مي شود. در واقع دروازه ها اولين فضا در الگوي بنيادي اتصال، انتقال و وصول هستند. استفاده هوشمندانه از هفت دروازه و تاکيد بر آنها شايد اشارتي است بر هفت دروازه بهشت موعود، استعاره يي ديگر از مفهومي آن جهاني، انعکاسي ديگر از عالم مثال در عالم خاک. «از ديدگاه استيرلين سرچشمه وجوه نمادين اندام هاي کالبدي در معماري ايران در عالم مثال يا عالم ملکوت ديده مي شود.»
در اين جا آب نما نيز نه تنها مکاني براي به نمايش گذاشتن و نگهداري آب و محلي براي نشستن در اطراف آن بلکه از ديدگاه عرفاني آينه يي است براي تصوير کردن و انعکاس عناصري که دورادور حياط جاي گرفته اند.
آن چه در سازماندهي کلي مجموعه شاخص است، هندسه بسيار قوي و ترکيب آن با تقارن است. مفاهيمي که در مطالعه فضاي معماري و نظام کالبدي در معماري سنتي نيز ديده مي شوند در واقع کاربرد هندسه برخاسته از عمق اعتقاد و بينش معناگرايانه يي است که معمار سنتي براي دستيابي به مفاهيم ارزشي عقيدتي و بازيابي تبلور آن در شکل مادي و قالبي معمارانه به کار مي گيرد. به بيان ديگر هندسه به عنوان عاملي وحدت بخش به کار گرفته مي شود تا کليه ارکان بنيادين معماري از قبيل فضا، شکل، سطح، رنگ و ماده را به نظم درآورد. «در معماري سنتي هندسه محدود به جنبه هاي کم و بيش کمي نيست بلکه جنبه کيفي دارد که در قوانين تناسب و هماهنگي نمايان است و توسط آن يک بنا وحدت تقريباً بي مانند خود را به دست مي آورد.»
در طرح مرکز فرهنگي سينمايي ناگفته ها و عجايب رازآلود هم زمان با فرو بردن بيننده در تجربه يي ناخودآگاه آشکار مي شوند. آن جا که به زيباترين وجه معماري سنتي ايران يعني توجه به چهار عنصر نور، باد، آب، خاک و تفکر ديرينه و اسطوره يي فرهنگ ايراني پرداخته مي شود. اين جريان نيرومند فکري ريشه در تفکرات فيلسوف بزرگ سهروردي و فلسفه اشراق دارد.در اين ميان آب نوع مادي عنصري است که مي تواند با نور ترکيب شود و از آنجا که توانايي عبور نور و روشنايي را از خود دارد به عنصري مقدس تبديل شده است. آب و نور به مثابه عناصر هويت بخش با يکديگر ترکيب مي شوند و بنيان فضايي زيبايي در معماري را پايه ريزي مي کنند که حوض خانه نام دارد. در واقع حوض خانه معبدي مهري است مربوط به آناهيتا و مهر و تمام هنر معمار سنتي ترکيب آب و نور در اين فضاست. اين تدبير نيز هوشمندانه در طراحي فضاهاي داخلي مجموعه به کار گرفته شده است و موجب رساندن نور به فضاهايي که در زير سطح زمين جاي گرفته اند از قبيل رستوران و گالري ها مي شود.
فضاي هشت ضلعي مرکزي علاوه بر اينکه از نظر محل قرارگيري در مرکز پروژه قرار دارد به نوعي نقطه شروع حرکت بازديدکننده و کاربران مجموعه نيز هست. هندسه قوي، حضور آب و ترکيب شدن آن با نوري که از پل هاي شفافي که به اين فضا ختم مي شود و گذر مي کند فضايي مشابه سربينه حمام هاي سنتي ايجاد مي کند که آنها نيز خود مرکز رويدادها و اتفاقات مهم اجتماعي بوده اند.

مركز فرهنگي فرشچيان اصفهان2


عنصر با اهميت ديگري که در طراحي مجموعه مورد تاکيد قرار گرفته است پل است، عنصري که در فرهنگ ايراني و اسلامي به مثابه گذرگاه و جداکننده پاکي و پليدي است در اينجا نيز به ياري معماري معنا گرا آمده است تا صورتي خاکي از گذرگاهي بر پاکي و آب باشد يا گذري شفاف براي انتقال به فضاي اصلي. به بيان ديگر سفر معنوي روح که آغازش تطهير و تزکيه و پايانش اشراق بود. در اينجا و با پيروي از الگوي بنيادين اتصال، انتقال و وصول صورتي نمادين به خود مي گيرد. انسان با ورود از دروازه (اتصال) و گذر از پل (انتقال) و رسيدن به فضاي مرکزي تهي شده که به سمت آسمان در حال عروج است به وصل مي رسد. در اينجا معمار با عدم استفاده از رنگي ويژه و يا خاص بر خلوص فضاي معماري اش افزوده است آن چه به عنوان رنگ در طرح استفاده شده است طيفي از بي رنگي است که با نور ترکيب مي شود و رنگ هايي زيبا در ذهن ناظر پديد مي آورد.
آن چه به عنوان آخرين نکته بايد در مورد پروژه مرکز فرهنگي سينمايي اصفهان ذکر شود نقشي است که اين فضاي فرهنگي در شهر به عنوان فضاي شهري ايفا مي کند. «در تفکر عرفاني بنا به عنوان قطعه يي سرگردان نيست که روي سطحي قرار داده شده باشد بلکه در بافت شهري گنجانده شده است.» ارتفاع کم ساختمان و قرارگيري بخش عمده فضاها در داخل زمين مکان يابي مناسب ورودي ها در اطراف پروژه، باز بودن ضلع مجاور خيابان براي ورود عابرين، محل هايي براي نشستن در کنار آب نما، اختصاص بيش از نيمي از سطح پروژه براي استفاده آزاد عمومي و به کارگيري عناصر طبيعي و مصنوعي دعوت کننده به داخل اين مرکز را يک فضاي شهري درخور در مجاور رودخانه زاينده تبديل کرده است. آن چه اين مجموعه فرهنگي را به فضا و مکاني پويا تبديل مي کند جايگزيني آن در سلسله مراتبي از فضاهاي عمومي و نيمه عمومي، ايستا و پويا، فضاي باز و سرپوشيده خطي و گردهم آورنده با مقياس هاي کوچک و بزرگ و با عملکرد هاي متنوع اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است که موجب القاي حس تداوم، تنوع و تحرک فضايي در استفاده کنندگاني است که با اهداف مختلف قدم در آن نهاده اند.
 

نقل از:پرتال راسخون(تصوير خاكي دنياي عرفان)

 تصاوير بيشتر از اين مجموعه رو مي تونين از باشگاه مهندسان ايران ببينين.
 

مركز فرهنگي دزفول:

مرکز فرهنگی سینمائی دزفول عمدتا از چهار بخش متمایز تشکیل شده است که به ترتیب اولویت و اهمیت عبارتند از:

اول: بخش ارائه آثار، شامل دو تالار کوچک و بزرگ نمایش، فضای انتظار و صحنه نمایش نمایشگاهها.
دوم: بخش اطلاعات، شامل کتابخانه و اطلاع رسانی.
سوم: بخش آموزش، شامل دو مدرسه هنرهای سنتی و هنرهای تصویری.
چهارم: بخش خدمات، شامل فروشگاهها، چایخانه سنتی، نمازخانه، فضای عمومی جهت گردهمائی هنرمندان و هنردوستان.
بخش اول حلقه مرکزی است و بخشهای دیگر حلقه های پیاپی را شکل داده اند. زیر نقش پیوند دهنده فضاها یک منحنی حلزونی است که بر مرکز درونی آن یک شمسه با زمینه هشت نهاده شده است و در نقطه انتهایی بیرونی آن یک مربع تکیه زده: مربع مظهر جهان خاکی و بیرونی است و آن مکانی است که از آنجا نظاره گر بیرون این تشکل هستیم
 

معرفي نمونه هايي از مراكز فرهنگي 1-فرهنگسراي نياوران

 با سلام به همه دوستان خوب

اين سري از پستها رو به فرمايش جناب مهندس كريمي گذاشتم.اون طوري كه فرموده بودن طرح اين ترم دانشجوهاي خوبشون راجع به مركز فرهنگي هستش.اميدوارم اطلاعات پراكنده اي كه در اين چند پست هست براي آشنايي با نمونه هاي موجود مراكز فرهنگي و فرهنگسراها كمك كوچيكي باشه.

بخشي از اطلاعات موجود نوشتاريه.بخشيش هم تصاويري از نمونه هاي موجود هست.بخش ديگه اي هم يه سري لينك از موضوعات مرتبط هست.

فرهنگسراي نياوران

تاريخچه  :
اين بنا توسط آقای کامران ديبا و همکارانش صورت گرفته است. ساخت اين بنا در تاريخ 1355شروع و در سال 1356 به اتمام رسيد. کل فضاي مجموعه نیاوران 110 هزار متر مربع است و زير بنای ساختمان 10 هزار متر مربع می باشد. اين مکان از سال 1364 تا 1374 به عنوان دانشکده هنر و زير نظر وزارت ارشاد فعالیت نموده و در سال 1374 با عنوان رسمی فرهنگسرا شروع به کار کرد. در حال حاضر رياست اين مجموعه بر عهده جناب آقای دکتر سيدمحمد فدوی می باشد .

بررسی از نظر اقليم :
فرهنگسرای نیاوران به لحاظ اقليم در موقعيت معتدل کوهستانی می باشد در اين اقليم به علت وجود بادهای شمال معماری فرهنگسرا به صورت شرق و غرب طراحی شده است.
نورگيری اين بنا از 4 طرف صورت می گيرد.گر چه ساختمان نیاوران به صورت قسمتهای مجزا طراحی شده و بعد در کنار هم قرار گرفته اما با بداعت های خاص طراح توانستند،ارتباطی صحيح و جستجوگر میان دو ساختمان بوجود آید.

بررسی بنا :
سازه اين بنا از بتون مسلح می باشد .در زیبا شناختی اين ساختمان طراح با ترکیبی میان بافت( بتون و سنگ ) ، فرم ( ساده هندسی ) و سنت ( سنتهای ايرانی ) توانسته ساختاري جدید از معماری سنتی و مدرن خلق نماید.
ورودی :
سر در ورودی اين بنا، به صورت متقارن می باشد. اين سر در به عنوان پيش ورودی برای دسترسی به درب اصلی فرهنگسرا می باشد. سر درفوق بر گرفته ازساختار فضای هشتی در معماری سنتی می باشد.


سمت راست درب ورودی اتاق نگهبانی قرار دارد. دسترسی به ساختمانهای اصلی از طريق پله ها صورت می گيرد. وجود دو عامل بعدی سکوها و شمشادهادر دو طرف پله ها عمل هدايت مخاطب به سمت ساختمان اصلی را به عهده دارد.


برای ورود به حياط مرکزی مخاطب مقيد به گذشتن از زير قالب سنتی که به شکل سر در ورودی است می باشد.


حياط مرکزی يکی ديگر از نمودهای سنتی است که در اين بنا استفاده شده است. اين قسمت دارای دو آب نما و دو باغچه می باشد و تمامی دربهای مختلف ساختمان به سمت حيای مرکزی باز می شود.


در حياط مرکزی دو ساختمان مشاهده می شود :
سمت چپ ( ساختمان شماره 1) که شامل 2 طبقه می باشد:
طبقه اول سالن آمفی تئاتر که بعنوان سالن سينما از آن استفاده می شود.
آمفی تئاتر : سالن آمفی تئاتر شامل سه قسمت اصلی است.
پذيرش
خروجی ها
سن اصلی

اين مکان دارای يک ورودی يا سراسرست که يک حسن برای آن تلقی می گردد.زيرا افرادی که می خواهند به بيرون از آمفی تئاتر بروند ابتدا به يک هال انتظار وارد شده و سپس به محيط بيرون هدایت می شوند .
اتاق پروژکتور سالن مجهز به ديوارها و سقفهای مقاوم در برابر آتش سوزی می باشد و يک اتاق برای برق اضطراری و ترانسفورماتور در زير آريتوريم طراحی شده است.طول سن آمفی تئاتر تقريبا" دو برابر عرض است واز شيب طبيعی زمين برای شيب آمفی تئاتر استفاده شده است .
طبقه دوم : اتاق رئيس و معاونين
سمت راست ( ساختمان شماره 2) بوسيله چند پله به طرف در ورودی نگارخانه و بخش اداری می رسد.

نگارخانه :
از حیاط مرکزی بوسيله چند پله به طرف در ورودی نگارخانه هدايت می شويم.


قبل از ورود به نگارخانه يک هشتی وجود دارد که هم به رستوران و هم به کتابخانه راه دارد.
برای ورود به نگارخانه از یک راهروی چرخشی ، هدايت کننده به طرف جلو استفاده شده که ازآن به عنوان بخشی از نگارخانه استفاده می شود و فضای مفيدی نيز برای نگارخانه ايجاد کرده است .ساختار چرخشی راهرو باعث شده تا فاصله راهرو تا قسمت اداری کمتر احساس گردد.
نگارخانه از 5 نيم طبقه تشکيل شده که از 3 نيم طبقه آن به عنوان سالن اصلی استفاده می شود.


بخش اداری :
بخش فوق از 3 طبقه مجزا تشکیل شده است.
طبقه همکف : شامل اتاق تايپيستها و طبقه دوم و سوم ، شامل بخشهای مالی، اداری، موسيقی، کامپيوتر و مدیریتهای فرهنگسرا و مشاورین می باشد که همگی توسط پارتيشنهای شيشه ای از هم جدا شده است . لازم به تذکر است که قسمت اداری به قسمتهای ديگر فرهنگسرا اشراف ندارد.


رستوران :
فضای رستوران در دو طبقه پیش بینی شده که دسترسی به آن از سه بخش ساختمان امکان پذیر می باشد: 1- حياط مرکزی 2- ورودی نگارخانه 3- کتابخانه

سالن گوشه :
سالن فوق در انتهای حياط مرکزی و بين دو ساختمان قرار گرفته به طوری که ،توانستند اين دو ساختمان را به هم متصل کند. اين سالن جهت برگزاری فعاليتهای گوناگون هنری آماده سازی شده است.

کتابخانه :
فضای کتابخانه شامل : 1- ورودی 2- هال ورودی 3- قسمت کاتالوگ 4- مراجعه و تحويل 5- مخزن کتاب 6- سالن مطالعه
آرايش داخلی اين مجموعه به نحوی است که خوانندگان می توانند به آنچه می خواهند دست پيدا کنند و احساس آرامش بنمايند.
کتابخانه شامل کتابهای تخصصی هنر بوده و برای استفاده هنرجويان و اساتيد هنر می باشد .

معماری ایران(ایلام)

دژ بهرام چوبینه

دژ بهرام چوبینه واقع در تنگ بهرام چوبینه در فاصله ۱۴ کیلومتری جنوب شرقی دره شهردر استان ایلام قرار گرفته است. در مسیر این دره از رشته عظیم  کبیر کوه آثار بسیاری شامل:پل و سد بهرام چوبین، دژ و قلعه، غار و سکونتگاه و برج های دیده بانی از ادوار گذشته به یادگار مانده است

آتشکده سیاهکل

آتشکده سیاهکل یا سه پا تنها آتشکده استان ایلام بود که تقریبا سالم می باشد. این اثر تاریخی در روستای سیاهکل از توابع شهرستان ایوان و در حاشیه رودخانه کنگیر ساخته شده است.
بنای آتشکده در مسیر راه باستانی قرار گرفته که آثار ساخت و سازهایی چون قلعه، محوطه و بنا در فواصل دور و نزدیک آن موجود می باشد. مصالح ساخت بنا قلوه سنگ و گچ نیم کوب بوده که چند فصل کار مرمتی و حفاظتی بر روی آن صورت گرفته است. بنای مذکور در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و مربوط به دوران ساسانی و متعاقبا قرون اولیه اسلامی می باشد.

شهر تاریخی سیروان

شهر تاریخی سیروان(شیروان)در حوزه شمالی استان ایلام و شمال شرقی شهر ایلام در دامنه های اطراف و لایه های زیرین سراب کلان واقع  در شهرستان شیروان چرداول به صورت نیمه مدفون با بقایای آثار معماری ارزشمند قرار دارد .این شهر از جمله مراکز زیست محیطی باستانی است  که در دوره های میانکوهی زاگرس واقع شده است.این شهر در دوران شکوه و عظمت خود مرکز ایالت ماسبذان از شهرهای مهم و آباد ایران در دوره ساسانی بوده و وجود پلهای و راه ها و محوطه ها و قلاع و سکونت گاههای باستانی در این محوطه گویای اهمیت این شهر است .مهمترین قلعه آثار این مجموعه سنگی مشرف بر شیروان مله گه ون است.

 

پل تاريخي گاوميشان

 پل تاريخي "گاوميشان" واقع در شهرستان دره شهر يکي از قديمي ترين پلهاي تاريخي کشور متعلق به دوران ساساني است که بخشي از تاريخ کهن اين شهرستان را نمايان مي کند. به گزارش مهر، مورخان در مطالعه تاريخ کهن شهرستان دره شهر، اين شهرستان را اولين شهر دوران ساسانيان ناميده اند.

شهر تاريخي سيمره

شهر تاريخي سيمره يكي از شهرهاي تاريخي استان ايلام است كه در حاشيه غربي شهر دره شهر واقع شده است. طي ۹ فصل كاووش در اين شهر گچبريهاي منحصر به فردي از بناهاي اين شهر تاريخي بدست آمد كه در نوع خود بي نظرند. اين شهر مربوط به اواخر دوره ساساني و قرون اوليه اسلامي است و مركز ايالت مهرجانقذق يا مهرجانكدك بوده است.

آتشکده موشکان

آتشکده موشکان در فاصله 3 کیلومتری شهر سرابله قرا دارد که مربوط به دوران ساسانیان است.این آتشکده از ملات ساروج و سنگ ساخته شده است که در طول زمان بر اثر حوادث مختلف تخریب گردیده است که در سال 1382 زیرزمین آتشکده مذکور توسط اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان با طاق های قوسی شکل بازسازی گردیده است.

 حمام قلعه پور اشرف

 حمام قلعه پور اشرف در ضلع غربی قلعه پور اشرف در روستای شیخ مکان در شهرستان دره شهر قرار دارد.دارای پلان مربع شکل است.و شامل اماکن تودرتو با سالن و دالانهای رخت کن،حوضچه های آب سرد و گرم،دستشویی و انبار سوخت می باشد.مصالح ساخت آن هم شامل قلوه سنگهای نتراشیده  و از گچ هم به عنوان ملات استفاده شده است و مربوط به دوران قاجاریه است.


رافائل وينولي و مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو

سلام به همه عزيزان

يه تشكر از آرزو جون و مهندس كريمي هم بابت همكاريشون در ضيافت چهاردهم معماري و هم بابت اينكه هواي وب رو به خوبي دارن!

شرمنده كه يه مدتي نتونستم برسم خدمتتون. امروز اومدم تا در ادامه معرفي آثار برتر معماري كه نوعي شاهكار سازه اي جهان هستن از مجموعه اي در توكيو صحبت كنيم.

Tokyo International Forum

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو 1

Architect:  Rafael Vinoly

Location:  Tokyo, Japan

Date:  competition, completed 1996

:Building Type:  exhibition hall, conference center

Construction System:  steel frame and megatruss, glass curtain wall

Climate:  warm temperate

Context:  urban center

Style:  High-Tech Modern

Notes:  A gracefully expressive great curving ship shape in glass and steel, set off across its plaza with blocky recalls the scale of other European supporting halls. Next door to Tokyo Station

Discussion:  Vinoly has likened the Glass Hall to nineteenth-century public spaces; indeed like arcades: both the Milan Galleria and the Crystal Palace are recalled in this immense, awesome space with its monumental staircases and shimmering bridges and ramps, that are almost Piranesian in scale

The Plaza itself recalls the scale of other European models like the Piazza Navona in Rome, and the whole ensemble has been compared to the symbolic presence of the Sydney Opera House, or to the grandeur of the Parisian Eiffel Tower

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو10

مهندس معمار اين پروژه رافائل وينولي و مهندسان سازه اش گروه طراحي سازه هستند.

اين ساختمون بزرگ سايت ۲.۷ هكتاري شهرداري سابق توكيو رو اشغال كرده.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو2

طراحي اين مركز به پيشنهاد انجمن شهر توكيو انجام شد.اين مركز به عنوان مكاني براي تبادل فرهنگي برنامه ريزي شده كه فضاهاي اون شامل فضاهاي اجرايي-دفاتر كار-اتاق هاي اجلاس- و پذيرش هست.شروع اين طرح توسط وينولي در نيويورك بود.

شكل كلي مجموعه شامل چهار مكعب و يك حجم بزرگ شيشه اي ست كه مكعب ها با پياده روهاي هوايي به لابي متصل مي شن.دليل انتخاب اين احجام شاخص كردن بنا و تبديل آن به الماني نمايشي و سمبليك بوده.دليل ديگه تفاوت حجم  هال شيشه اي با احجام مكعبي تفاوت عملكردي بوده. در واقع حجم هال شيشه اي تنها يك عملكرد ارتباطي داره  ولي بخش هاي فروشگاهها، آمفي تئاتر ها و... در احجام مكعبي قرار گرفته. 

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو5

پله ها بين حجم هاي مكعبي شكل قرار گرفته ان و در آنها حل شدن. تنها مفصل ارتباطي مكعب ها پله ها هستن. تغيير مسيرهاي حركتي در پياده روهاي اطراف مجموعه براي كنترل ترافيك قابل توجه هست.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو13

 پلان طبقه اول پلاني گسترده ست و تمام احجام از طبقه زيرين با هم مرتبطن. در هال شيشه اي تنها رنگ هاي خنثي ديده مي شن اما رامپ نارنجي رنگي فضا رو از يكنواختي بيرون مياره. 
ايده هاي حجمي و فرمي اولين تفكرات وينولي در طراحي بنا بوده . از اونجايي كه يكي از عناصر شاخص سايت كاخ شاهنشاهي بوده اين مورد در طرح و ايده پردازي وينولي اثر مشهودي داره.چرخش و جهت گيري حجم تالار شيشه اي به سمت كاخ و ترتيب بزرگ به كوچيك مكعب ها به شكلي كه نگاه مخاطب به كاخ كشيده مي شه از اين نكات هست.

همين طور از كاخ شاهنشاهي رودخونه اي مي گذره كه با تيزبيني وينولي تالار شيشه اي به شكل يه قايق پارويي طراحي شده كه در شب با نورپردازي بيشتر اين تشابه نمايان مي شه.توجه خاص به مكان قرارگيري بنا و موقعيت خاص كشور ژاپن و زلزله هاي هر روزه از جانب معمار جالب توجه هست. علاوه برنوع احجام انتخابي، استفاده از مصالح خاص نيز در بنا رعايت شده.

لابي در اصل يك سالن شيشه اي هفت طبقه بيضي شكل به طول ۲۱۰ متر هست.در داخل ساختمون پياده روهاي هوايي متفاوتي وجود داره.پلهاي هوايي به صورت قطري از عرض فضاي بزرگ لابي عبور مي كنن و همچنين به عنوان حمايت كننده داخلي سازه رو نگه مي دارن!

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو14

در طبقه بالاتر يه نمايشگاه بزرگ قرار گرفته.روشنايي اين بنا از طريق مقاطع بالاتر سالن بزرگ و از طريق سقف شيشه اي تامين مي شه.اين سقف با كمك يه سازه حيرت انگيز!با خرپاهاي فلزي بزرگ نگه داشته مي شه.اين سقف شبيه به يه قوس وارونه هست كه دو سر سالن رو به هم متصل مي كنه.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو3

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو7

سازه كل ساختمون خرپاي پيچيده اي به طول 210 متر هست كه دو سر اون با كمك ستونهاي بزرگي نگه داشته مي شه.قوسهاي وارونه در اصل عملكردي تقويت كننده دارن.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو10

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو11

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو6

پوسته شيشه اي هم در اصل از انتهاي قوسها آويزون شده .سالن بزرگ به كمك شبه خرپاها حفظ مي شه كه در فاصله 10متر به 10 متر قرار گرفتن.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو4

 

رافائل وینولی (به اسپانیایی: Rafael Viñoly) متولد ۱۹۴۴، معماری پر آوازه از اوروگوئه است.

از آثار مشهور وی می‌توان دانشکده مدیریت دانشگاه شیکاگو را نام برد

وینولی هم اکنون مقیم و ساکن آمریکاست.

رافائل وينولي

اينم از سايت رسمي رافائل وينولي واسه اونهايي كه دوست دارن با كاراي اين معمار بيشتر آشنا بشن.

همچنين در اين سايت در رابطه با مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو اطلاعات نسبتا جالبي از فضاها داره كه با كليك روي هر فضا نمايش داده مي شه.

ممنون از اينكه باهامون همراه بودين.

موفق باشين