بادگیر 2

 انواع بادگير

بادگيرها از لحاظ شكل بيروني چند دسته هستند:

 بادگیرهای یک طرفه

 ساده‌ترين نوع بادگير يك جناحي است و بسيار كوچك و محقر بر فراز محفظه‌اي، مانند سوراخ بخاري در پشت بام ساخته مي‌شود در اين روش براي پرهيز از گزند گردبادها و طوفان‌هاي سنگين، بادگير را فقط در جهت بادهاي خنك و نسيم‌هاي مطبوع مي‌سازند و جبهه‌هاي ديگر آن را مي‌بندند. در برخي موارد بادگيرهاي يك طرفه را پشت به بادهاي شديد و آزاردهنده مي‌سازند و در واقع اين بادگير عملكرد تهويه و تخليه هوا را انجام مي‌دهد.

ابعاد آن نسبت به ساير انواع كوچك‌تر و شكل آن اوليه‌تر است. اين مسير مورب (كه در بالاي بام ديده مي‌شود) پس از اتصال به كانال عمودي داخل ديوار و پنجره خروجي داخل ساختمان مانند بخاري در يك ضلع اتاق قرار مي‌گيرد و تهويه را انجام مي‌دهد. اين نمونه بيشتر در منطقه سيستان و قسمتي از شهرستان بم ديده مي‌شود.

بادگیر یک طرفه در اردکان

 

بادگیر اب انبار در اردکان

بادگیر های دوطرفه

نوع دوم، نوع دو طرفه كه داراي دو وجه روبه‌روي يكديگر و با پنجره‌هاي بلند و باريك بدون حفاظ ساخته مي‌شود و در قسمت داخلي ساختمان به شكل يك يا دو حفره در طاقچه ديده مي‌شود. اين نمونه در سيرجان و به ندرت در كرمان ديده مي‌شود.

بادگیر سه جناحی – سه طرفه

بادگير نوع سوم سه جناحي است و دو نوع دارد، سه جناحي متصل و سه جناحي منفصل (اشكم دريده) .در اين نمونه مي‌توان به تفكيك از يك يا دو يا سه جبهه استفاده كرد. البته استفاده از اين نوع بادگير نادر است.

بادگیرهای چهار طرفه

نوع چهارم، بادگيرهاي چهار طرفه است كه به شكل كامل و مفصل‌تر از انواع ديگر ساخته شده‌اند و معمولا داخل كانال‌هاي آن با تيغه‌هايي از آجر يا چوب يا گچ به چند قسمت تقسيم مي‌شوند. در بعضي از نمونه‌ها در زير كانال بادگير حوض به نسبت بزرگ و زيبايي مي‌ساخته‌اند كه هواي خشك و داراي گرد و غبار پس از برخورد با آب با جذب رطوبت خنك و گرد و غبار آن جدا و هواي اتاق (حوضخانه) در گرماي تابستان بسيار مطبوع مي‌شده است. در مناطقي كه امكان ايجاد حوضخانه در طبقه همكف وجود نداشته است آب قنات را در زير زمين جاري و نمايان مي‌كرده‌اند و امتداد كانال بادگير نيز تا روي اين جريان آب ادامه مي‌يافته است. اين فضاها (سرداب‌ها) محل تجمع اهالي خانه در بعد از ظهرهاي تابستان بوده است. اين نمونه در يزد، كرمان و بوشهر و... ديده مي‌شود. 

بادگیرهای چند وجهی

در شهرستان يزد و برخي قسمت‌هاي مركزي ايران بادگيرهاي چند وجهي (معمولا هشت وجهي و حتي گاهي مدور) معمول است كه نوع پنجم بادگيرها را تشكيل مي‌دهد.

علت ساخت اين گونه بادگيرها وجود بادهاي مطلوبي است كه از هر طرف وزش داشته و تيغه‌هاي كانال مي‌تواند از هر جهت باد را گرفته و به داخل مسير هدايت می کند.

بادگیر چند وجهی

بادگير چپقي

بادگير چپقي نوع ششم بادگيرهاست كه به جاي فضاي مكعبي شكل خارجي، سازنده از ايجاد چند لوله خم‌دار (زانو مانند) براي حجم خارجي بادگير استفاده كرده است، اما كانال‌ها و قسمت‌هاي داخلي مانند نمونه‌هاي چند طرفه است اين نوع بادگير تنها در سيرجان ديده شده است.

بادگیر چپقی

مصالح ساختماني بادگيرها

مصالح ساختماني بادگيرها را معمولا خشت خام، آجر، گل، گچ و چوب شورونه تشکيل مي‌دهد،  چهار بخش عمده بادگير شامل بدنه، قفسه، تيغه‌ها و سقف است.

نماسازي بادگيرها

نماسازي بادگيرها خود از ويژگي‌هاي خاصي برخوردار است و در نهايت ظرافت به وسيله‌ آجركاري و يا گچ‌بري ساخته مي‌شود. در اين جا لازم است از بادگير مضاعف، بادگير دواشكوبه و بادگير حفره‌اي نيز نام برد. در شيراز نيز بادگيرهايي كم و بيش ديده مي‌شود كه به عنوان نمونه مي‌توان از بادگير ارگ و آب انبار كريم‌خان زند ياد كرد. 

بادگیر

بادگیر تهویه مطبوع خانه های کویری

بادگير وسيله تهويه مناسبي براي خانه‌ها در قلب كوير محسوب مي‌شود. به طوري كه جريان هواي مطبوع را در اتاق‌ها، تالار و زيرزمين ايجاد مي‌كند. در واقع شهرها و روستاهاي كويري با بادگير نفس مي‌كشند. به همين لحاظ است كه در هر محل، جهت بادگير را در سمتي مي‌سازند كه مناسب‌ترين جريان هوايي منطقه را جذب كند. به عنوان مثال در سراسر منطقه اردكان جهت بادگير را رو به شمال درست مي‌كنند تا هواي شمال را به داخل خانه بكشاند. براي همين پشت بادگير را در جهت باز «قبله» مي‌سازند كه همراه با گرد و خاك است. كار اصلي بادگير در دو بخش خلاصه مي‌شود؛ يكي آن كه هواي دلپذير و مطبوع را به قسمت زير هدايت مي‌كند به طوري كه هوا به محض اينكه به چشمه‌هاي بادگير مي‌وزد به دلیل وضعيت ويژه چشمه‌هاي بادگير، باد با سرعت هر چه تمام‌تر به پايين كشيده مي‌شود.

 كار دوم اين است كه جهت ديگر بادگير هواي گرم و آلوده را به بيرون مي‌فرستد يعني در واقع كار مكش را انجام مي‌دهد. در مسير بعضي بادگيرها كه به سرداب راه پيدا مي‌كند، طاقچه‌ يا گنجه‌اي در دل ديوار تعبيه مي‌كنند و در چوبي بر آن مي‌گذارند تا بتوانند باد را كنترل كنند. به اين معني در زمستان در گنجه را مي‌بندند تا ارتباط فضاي داخل و خارج اتاق را قطع كند.

اين گنجه‌ها در اتاق‌ها، كار يخچال امروزي را انجام مي‌دهند. به طوري كه گوشت و ماست و پنير و غذاي شب مانده را در گنجه مي‌گذارند و در آن را مي‌بندند تا آن مواد از هواي گرم فضاي داخل و دسترسي حيوانات خانگي در امان باشد. در «عقدا»(یکی از شهرهای کوچک اطراف یزد) به اين گنجه‌هاي ديواري اصطلاحا "گمبيچه" می گویند.. 

ارتباط بادگیرها با آب و هوای منطقه

وجود بادگير با آب و هواي هر منطقه در رابطه مستقيم است. به طوري كه هر چه شدت گرماي هوا كاسته شود به همان ميزان از تعداد بادگيرها كاسته می شود. به عنوان مثال در روستاي كوهستاني «طرزجان» و «ده بالا»(هر دو از روستاهای کوچک اطراف یزد با آب و هوایی کوهستانی و ییلاقی هستند.) كه هواي آن خنك است، بادگير براي اهالي معنا و مفهومي ندارد در حالي كه در «ميبد» كه داراي آب و هواي گرم و خشك است مي‌توان گفت كه بيشتر خانه ها بادگير دارند.

ارتباط بادگیر در خانه و تعین و تشخص صاحب خانه

شاید بتوان گفت ، وجود بادگير در هر خانه معرف تعيّن و تشخّص افراد آن خانه است. بزرگي و كوچكي بادگير با موقعيت اقتصادي صاحب خانه ارتباط دارد. به گونه‌اي كه وقتي وارد يك روستاي كويري مي‌شويم با نگاهي گذرا به وضعيت بادگيرها مي‌توانيم موقعيت اقتصادي هر خانوار را روشن كنيم. زيرا كه خانه‌هاي فقيرنشين بادگير ندارند. بعضي از آنان كه بادگير دارند مصالح عمده بادگير خشت و گل، يك طرفه و حتي تعداد چشمه‌هاي آن بسيار كم است. در حالي كه مصالح بادگير ثروتمندان بيشتر خشت و آجر چند طرفه و با تزييناتي همراه است. بيشتر بادگيرها يك طبقه است. فقط چند بادگير در سراسر يزد ديده شد كه دو يا سه طبقه است..

عده‌اي مي‌گويند‌ ساختن بادگير دو طبقه يك نوع هنر معماري است زيرا ساختن آن كار هر معماري نيست.

بادگیرها و تناسب و زیبایی در معماری شهری

در تفت يك بادگير سه طبقه كه از نظر معماري بسيار ارزنده است مورد بررسي قرار گرفته است. اين بادگير به عنوان نوعي تفاخر به حساب مي‌آيد. از طرفي بادگير سه طبقه در تلطيف هواي خانه بسيار موثر است. به شکلی كه باد در هر سمت و ارتفاعي جريان دارد به راحتي به وسيله چشمه‌هاي يكي از طبقات بادگير به داخل كشانده مي‌شود. بلندترين و زيباترين بادگير باغ دولت‌آباد يزد با ارتفاع 33 متر و 80 سانتي‌متر است كه تاريخ بناي آن به زمان كريم‌خان زند مي‌رسد. حسن اين بادگير در دو قسمت خلاصه مي‌شود؛ زمينه بادگير هشت ضلعي و طبيعي است كه باد در هر جهت و طرفي كه جريان پيدا كند به راحتي و با سرعت هر چه بيشتر به قسمت زير هدايت مي‌شود. در قسمت دوم در زير بادگير حوضي است كه در ميان‌ آن فواره سنگي تعبيه شده است به طوري كه وقتي باد به سطح آب مي‌وزد هواي خنك و مطبوعي ايجاد مي‌كند.

بادگير را گذشته از خانه‌هاي مسكوني براي خانه‌ باغات و مساجد و خنك نگاه داشتن آب در آب‌انبارها مي‌سازند..

منابعی که می تونین در رابطه با خیشخان و بادگیر اطلاعات بیشتری کسب کنین:

بادگير و خيشخان
  محمد کریم پیرنیا

    ويژگي اثر : اين در مجله هنر و معماري به شماره 10 و 11 به چاپ رسيده است . اين مقاله ،به بررسي جنبه هاي تاريخي و نيز كيفيت فني بادگير و نقش آن در زندگي مردم نواحي مختلف ايران مي پردازد .

-آشنایی با معماری اسلامی ایران

محمدکریم پیرنیا تدوین غلامحسین معماریان ، تهران ،  سروش دانش ،   1384،   صفحه. 390

آهان تا باز یادم نرفته...!

آقای مهندس کریمی هم دو تا پست در وب تودشک راجع به بادگیرها گذاشتن اگه دوست داشتین می تونین به اون هم سر بزنین....

بادگیرها-قسمت اول

بادگیرها-قسمت دوم

راستی دوستان اگه کسی تصویر جالبی در رابطه با دو پستی که راجع به بادگیرها گذاشتیم داره ممنون می شم اگه ما رو هم مطلع کنه...

باید ببخشین با وجوذی که سعی کردم خلاصه ای از توضیحات ضروری رو بذارم باز مطلب یه کم طولانی شد.

خوشحال شدم از اینکه در خدمتتون بودم.

همگی موفق باشین

بادگیر 1

سلام به همه دوستان عزیز

 یکی از دوستانمون اطلاعاتی در مورد خیشخان در یزد می خواستن.

اول باید یه موضوعی رو بگم.

سوال این دوستمون خیلی کلی مطرح شده .شاید در یه دید سطحی و کلی پاسخ این سوال ساده به نظر بیاد ولی برای توضیحات جامع و کامل بایستی جزئیات زیادی از اقلیم و انواع بادگیرها رو مطرح کرد.از جهت باد مناسب گرفته تا مصالح و ...!

به طور مثال استفاده از نوع خاص مصالح در مقایسه با مناطق و شهرهای جنوبی کشورمون که به علت دسترسی به مصالح و حتی اقلیم معین می شه.

 یا مثلاً جهت باد مناسب از اون جهت اهمیت پیدا می کنه که وقتی به شهر کوچکی در یزد به نام میبد وارد می شین متوجه بشین که علت شکل خاص بادگیرها(بادگیرهای یک سویه) وجود باد مطلوب از یه جهت خاص و فرار از ورود بادهای نا مطلوب به داخل بناست که جهت گیری و شکل بادگیرها رو تعیین می کنه.و جزئیاتی از این قبیل که بایبستی با دقت و در وقت کافی مطرح بشه.با این وجود سعی می کنم در حد توان و اطلاعاتم و امکانات وبمون! توضیحاتی بدم.البته لازمه جهت مقایسه و تکمیل اطلاعات در حین توضیحات در رابطه با بادگیرهایی غیر از نمونه های موجود در یزد هم صحبت بشه .

بادگیر

در کتاب آشنایی با معماری اسلامی ایران تالیف استاد پیرنیا این طور می گه:

"از نامهای باستانی و گوناگون بادگیر عبارتند از:واتغر و بادهنج و باتخان و خیشخود و خیش خان...."

 

یزد شهر بادگیرها

یزد شهری است که در وسط کویر واقع شده است. معماری قدیمی شهر یزد واقعا زیباست. خانه‌های قدیمی در این منطقه گرم و خشک، بدون استفاده از هیچ منبع انرژی دیگری، فقط توسط برج‌های بادگیر و جریان باد خنک می‌شود.

.باد پس از برخورد با سطوح فوقاني به دالان‌هايي هدايت مي‌شود كه با سطح آب داخل حوض‌خانهبرخورد كرده (مثل بادگير باغ دولت آباد يزد) و فضاي داخلي اتاق را خنك مي‌كند و در مناطق مرطوب باد فقط از كانال‌هاي خشك عبور مي‌كند (مثل بادگيرهاي بنادر جنوبي) و فضاي اتاق را تهويه مي‌كند.

شهر یزد که مشخص ترین وجهه آن معماری خاص کویری آن است، در ارتفاعات مرکزی ایران قرار داشته و به طور کامل به وسیله کویر محصور شده است. در نزدیکی آن نیز، کوهستانی به ارتفاع ۴۰۰۰ متر به چشم می خورد. این منطقه دارای آب و هوایی بسیار متغیر است: گرمای طاقت فرسای تابستان و سرمای باورنکردنی در زمستان. در این شهر عملاً باران نمی بارد و جریان های بادی که ازسوی کویر می وزند، همواره سوغات کویر [شن] را با خود به همراه دارند.

ساکنین آن در دوران های مختلف و با توانایی های نسبی خاص آن دوره، همواره مجبور بوده اند تا خود را با این محیط سازش ناپذیر و نامساعد وفق دهند. آنها توانسته اند این منطقه غیرقابل سکونت را با کانال کشی آب از سمت کوهستان به مکانی قابل سکونت تبدیل کنند: به زمین های آن شکل داده و با انجام تمهیداتی خاص، خاک آن را حاصلخیز کرده اند. بهترین مثال از این گونه سازگاری و انطباق با محیط، برج های بادگیر آن است که در سطح شهر به شیوه خاص این منطقه پراکنده شده اند، به طوری که جریان باد را از روی بام گرفته و از آن برای خنک نمودن فضای ساختمان و مخزن های آب استفاده می کنند. گاهی نیز مترادفی برای این بناهای به واقع خارق العاده شنیده می شود: "بجیر"، کلمه ای پارسی به معنای "بادگیر".

این بادگیرهای مستطیل شکل به اندازه ۳ در ۵ متر، معمولاً به شکل دودکش بوده که از سطح پشت بام منازل بالاتر هستند. قسمت فوقانی این برج ها [معمولاً ارتفاع این برج ها ۱۵ متر است] از شکاف هایی عمودی تشکیل شده تا جریان های سریع تر باد را که بدون شن نیز هستند، به داخل ساختمان منتقل کند. قسمت تحتانی آنها به اتاق خنکی ختم می شود که در اغلب موارد به صورت هشتی بوده و کاملاً در سایه قرار دارد. داخل برج نیز کانال هایی وجود دارند که جریانات بالارونده و پایین رونده را از یکدیگر تفکیک می کنند. این برج های بادگیر با تخلیه هوای گرم و جایگزینی آن با هوای خنک حیاط یا زیرزمین کمک می کنند تا در تابستان فضایی مطبوع و دلپذیردر منازل به وجود آید.

برج های بادگیر به مانند دیگر بناهای قدیمی شهر از خشت های خشک شده در آفتاب ساخته شده اند که این فن را اَدوب [Adobe] می نامند. میله هایی که از کناره های این برج ها بیرون آمده، حکم داربست را داشته که گاهی برای بازسازی بعضی قسمت های برج از آنها استفاده می شود. این بادگیرها تنها یکی از امکانات قدیمی موجود در خانه های سنتی است و اکثر ساختمان های مرکز قدیمی شهر به این شکل هستند. اتاق های تابستانه و زمستانه، که نام "خانه های چهار فصل" از همین ترکیب اتاق ها مشتق شده است نیز، پیرامون یک حیاط و باغچه داخلی روبروی هم قرار گرفته اند.

 

بادگیر و آب انبارها در یزد

در شهر یزد، باران عملاً وجود ندارد ودر قدیم آب شهر به وسیله کانال کشی از دامنه های کوهستان های اطراف تأمین می شده است. این کانال که چندین کیلومتر طول دارد، با شیب بسیار کمی تا شهر ادامه پیدا کرده است. سپس آب در مخازن هر محله از شهر انبار شده [آب انبار] که با پلکان طویل و نورگیری امکان دسترسی به آن وجود دارد. این آب انبارهای عمیق که با گنبد پوشیده می شوند، شکل استوانه ای داشته و به وسیله بادگیرها تهویه می شوند. آب ذخیره شده در این آب انبارها حقیقتاً خنک و گواراست. 

تعداد بادگيرهاي آب‌انبار در سراسر يزد به تناوب بين يك تا شش بادگير مشاهده شد.

شش بادگیری

بادگير در آب‌انبار نقش مصونيت از گنديدگي آب را نيز ايفا مي‌كند. براي اين منظور بادگير را طوري روي خزينه آب‌انبار مي‌سازند كه مسلط بر آب است در غير اين صورت آب آن بدبو و بدمزه مي‌شود. بادگير در اصل براي خنك كردن و تهويه آب مخزن ساخته می شده است و ارتفاع و تعداد بادگير به بزرگي و كوچكي و اهميت آب انبار بستگی داشته است. محاسبه بادگير نسبت به خزينه آب‌انبار به تجربه و مهارت بنا بستگي دارد.

در آب انبارها بادگيرها باعث هدايت باد به فضاي داخل مخزن می شود و پس از برخورد با سطح آب باعث خنك شدن آب و بعد از بادگيرهاي جبهه مخالف خارج مي شود.

 . در آب انبارهايي كه بادگير ندارند، از «خيشخان» براي خنك كردن آب استفاده مي شود.(در مورد مطلب ذکر شده در مورد تفاوت بادگیر و خیش خان نمونه مشابهی ندیدم اگه دوستان اطلاعی دارن ممنون می شم برای افزایش دانسته هامون ما رو هم در جریان بذارن.)

 

بادگير باغ دولت آباد يزد  بلندترين بادگير جهان

 بادگير باغ دولت آباد يزد با ۳۳ متر ارتفاع بلندترين بادگير جهان است. بادگير ۸ طرفه اين باغ با ارتفاع بلند در دنيا بي نظير است.

برخی از کارشناسان معتقدند بادگير خانه ها در يزد نمايانگر تشخص و منزلت اجتماعي صاحبان آنها در گذشته بود؛ اين موضوع از طريق ارتفاع و نوع تزئينات آنها مشخص مي شود.

بادگيرها بخشي از بناها و فضاهاي مسكوني شهر يزد در گذشته بوده اند كه طبيعي ترين روش تهويه بنا به شمار مي رفته و بر حسب سرعت و جهت باد در خانه هاي قديمي و يا در محراب مساجد و آب انبارهاي يزد طراحي مي شدند.

از بادگيرهای یزد می توان  باغ دولت آباد، آب انبار كليميان، آب انبار شش بادگيري و هفت بادگيري عصر آباد و حسين آباد به عنوان شاخص ترين بادگير هاي يزد نام برد.

 

بادگیر باغ دولت آباد

ادامه دارد...

گنبد سلطانیه

سلام

سال نو مبارک

صد سال به این سالها!!!

گاهی وقتها اولین ها یه ذره سخته!!!مثلاْ اولین پستی که قراره در سال ۸۸ تو وب معماری حرفه ای بذاری...!مخصوصاْ اینکه ادمین وب هم یه آقای مهندس پر اطلاعات باشن دیگه واقعاً کار رو سخت می کنه!

بگذریم...

واسه امروز ترجیح دادم از یه اثر معماری ایرانی که توی دنیا هم شناخته شده هست حرف بزنم

یه گنبد...

درسته...بزرگترین گنبد آجری دنیا

گنبد سلطانیه

گنبد سلطانیه

سبب ايجاد گنبدسلطانيه
در مورد علل احداث اين بنا در تواريخ چنين آمده است :
اولجايتو پس از طرح سلطانيه تصميم گرفت كه به تقليد از آرامگاه برادرش غازان خان ، آرامگاه رفيع و باشكوهي براي خود بسازد به همين جهت براي بر پايي اين آرامگاه ، هنرمندان از هر سو به سلطانيه آمدند تا يكي از شاهكارهاي عظيم دوره مغول را به عرصه ظهوربرسانند
بناي گنبد سلطانيه در سال 702 ه ( به روايتي ) بر اساس طرح آرامگاه غازان خان كه آن نيز از بناي آرامگاه سلطان سنجر در ( مرو ) الهام گرفته ، ساخته شده بود با اين تفاوت كه پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع ،‌و پلان گنبد سلطانيه هشت ضلعي است . اگر چه تا حد زيادي معماري آرامگاه سلطان سنجر در بناي سلطانيه تاثير گذاشته بود ليكن حيزهاي ابتكاري در بناي اخير بحدي است كه آنرا بصورت يكي از شاهكارهاي هنر و معماري ايران در آورده است كه بعدها نمونه و الگوئي براي احداث تعداد زيادي از انبيه اين دوره شد. همچنين معماري گنبد سلطانيه را شخصي به نام سيد علي شاه انجام داده است .
ظاهرا" هنگامي كه اولجايتو امر به احداث آرامگاه خود كرد هنوز يكي از مذاهب اسلام را به عنوان مذهب رسمي انتخاب ننموده بود . وي تقريبا" در سال 709 ه يعني موقعي كه كار ساختماني گنبد رو به اتمام بود سفري به عراق نمود و تربت پاك امام حسین ( ع‌ ) و حضرت علي ( ع ) را در كربلا و نجف زيارت كرد .
بنا به قولي ، براثر تشويق و ترغيب علما و روحانيون بزرگ شيعه كه در آن زمان در دستگاه حكومتي صاحب منزلتي بودند، اولجايتو مذهب تشيع را به عنوان مذهب رسمي پذيرفت و بعد از مدتيتصميم گرفت كه آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد . بدين منظور قصد انتقالاجساد مطهر آنان ( حضرت علي (‌ع ) و امام حسين (‌ع ) ) را به سلطانيه داشت تا بررونق تجاري و اهميت مذهبي پايتخت جديد التايس خود بيفزايد .لذا دستور داد تاتزئينات داخلي بنا كه تا آن روز انجام نگرفته بود طوري بپردازند كه در آن شعائر مذهب تشيعبخوبي مورد استفاده قرار گيرد. بهمين جهت بود كه كلمه ((علي)) به طور مكرر با كاشيدر متن آجر نوشته شده استدر همين اوان سلطان محمد خدابنده دستور ساختنآرامگاهي ساده براي خود در جنب گنبد اصلي را صادر كرد كه به گفته مورخين اين بناي آجري ظرف چند هفته به اتمام رسيد
انتقال اجساد مطهر ائمه بخاطر مخالفت شديد علماي شيعه يا بقولي خواب سلطان كه حضرت علي بن ابيطالب را نارضي ديده بود وآن حضرت از اين عمل ناراضي بود ، انجام نگرفت و منصرف شد .
بنابر اين سلطان ايلخاني مصمم شد كه دوباره اين بنا را به آرامگاهي براي خود اختصاص دهد . به نظر مي رسد كه در همين ايام از مذهب تشيع برگشت و مذهب اهل سنت را اختيار كرد. شايد به همين منظور بود كه دستور داد تمام تزئينات معرق كاري كه كلمه (( علي ))‌ ( ع )‌ بر آن نقش بسته بود ، و تمام تزئينات آجري كاشيكاري و گره سازي را با پوشش از گچ اندودند و روي آن پوشش را با كتيبه و اشكال مختلف هندسي طرحهاي گل و بوته دار با رنگ آبي بر زمينه سفيد گچبري كردند كه اين عمل احتمالا" در سال 713 ه رخ داده . اولجايتو در سال 716 ه. يعني تقريبا" چهار سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگي در گذشت و جسد وي در تابوتي از زر ناب در آرامگاه ابديش دفن شد .

گنبد سلطانیه 2




معماری گنبد

گنبد سلطانيه در دوره برپايي مرتفعترين بناي جهان بوده و هم اكنون نيز يكي از عظيم ترين بناهاي تاريخي جهان به شمار مي رود . اين بناقسمتي از مجموعه عظيمي است كه به ابواب البر مشهور بوده و شامل دارالشفاء ، بيتالقانون ، بيت الحكمه ، دارالياده و ... اين بنا در قوم هم كف با فضاهايجانبيآرامگاه داراي پلان مربع مستطيل بوده و ادامه مجموعه در طبقات هشت ضلعي متمايل به منتظم است .



اين گنبد از سه فضاي گنبد خانه ، تربت خانه ،سردابهتشكيل شده و از نظر حجمي و تركيب فضا اين بنا با معماري هيچكدام از مقابر اسلاميايران مطابقت ندارد در حاليكه اين وضعيت را مي توان با آئين تدفين مغول كه در دومرحله انجام مي گرفت ، مطابقت داده و آن را با معماري تركيبي از مراسمتدفينمغول تبيين نمود.باتوجه به اين طرز تفكر گنبد خانه محل عزاداري به جسد ، سردابه محلنگهداري و تدفين جسد وتربت خانه فضاي مسقف بالاي سردابه مي باشد .ورودي اصليآرامگاه اولجايتو در ايوان هاي شمال شرقي و شمال غربي تعبيه شده و كاربرد ايوانهايشمالي ، شرقي وغربي پنجره مي باشند .پلان فضاي گنبد خانه متمايل به هشت ضلعي منتظمو طول هر يك از اضلاع از 06/10 متر تا 16/10 متر متغير است .

قطر گنبد خانه 40/24 متر مي باشد در اين فضا 8 جرزسنگين با عرض 32/6 تا 25/7 متر با سطح مقطع 50 متر مربع قرار گرفته و مهمترين وجهمشخصه تحول معماري از درون سلجوقي به دوران ايلخاني را نمايش مي دهد . در حد فاصلاين جرزها ايوانها و بنائي در دو طبقه اجرا گرديده و ارتفاع طبقه همكف از رقوم فعلي 7/9 متر و ارتفاع طبقه اول از رقوم هم كف 70 /19 متر قابل اندازه گيري مي باشد . كفاين فضا با استفاده از سنگ رخام سفيد مفروشي بوده است .
قوس ايوانها در اين فضا پنج و هفت تند است . در منتهي اليه اين قوسها كتيبه هايي با متن احاديث نبوي در آن نوشته شده و پس مقرنس كاري زيبايي كه وظيفه ترمپه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعي را به پلان دايره تبديل نموده و زمينه اجرا گنبد را فراهم آورده است .

دومين فضاي مورد بحث آرامگاه اولجايتو ، فضاي موسوم به تربت خانه مي باشد ،‌اين فضا به شكل مستطيل با طول ضلع 60/17 متر و عرض 8/7 متر و با ارتفاع 16 متر ، محراب مجموعه را در جرز جنوبي در خود جاي داده است . پوشش سقف تربت خانه از سه واحد طاق و تويزه ساخته شده قطر طاق وسطي كه بزرگتر است 9 متر و طاقهاي طرفين 3 متر قابل اندازه گيري مي باشد در ارتفاع 0/3 متري از كف ، درگرداگرد آن كتيبه اي در دو قلم ريز به خط كوفي مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف كلمات را تزئينات اسليمي پر نموده است . بين تريت خانه و محوطه زير گنبد پنچره بزرگي از مس طلا قرار داشت كه به مرور زمان از بين رفته و يا به غارت برده شده است .
سردابه سومين فضايي است كه با تركيب فضاهاي مذكور افاده معني مي نمايد . اين فضا محل قبر اصلي مي باشد . ورودي سردابه در ايوان جنوبي تربت خانه قرار دارد و با تعبير 9 پله به پهناي 250 سانتيمتر مي رسد در وسط اين فضا محل قبر و در طرفين آن دو فضاي كوچك جهت استقرار نگهبانان جلوگيري از ورود ارواح خبيثه تعبيه شده . بررسي تركيب فضايي اين سردابه و ارتباط آن با كل مجموعه و قابل مقايسه نبودن آن با ساير بناهاي آرامگاهي مي توان چنين استنتاج نمود كه اين آرامگاه بر اساس بينش مغول بويژه آئين شمنيت ساخته شده باشد . گنبد آرامگاه اولجايتو بزرگترين نوع خود در بناهاي تاريخي ايران با ارتفاع 50/48 متر و قطر دهانه 40/24 متر و با ضخامت 160 سانتيمتر با روش دو پوششي ساخته شده و فضاي خالي بين دو پوسته 60 سانتيمتر مي باشد .


پلكانها

در بين جرزهاي هشت گانه پلكانهاي مارپيچي وجود دارد كه طبقه زيرين را به طبقات دوم و غرفه هاي خارجي و مناره هاي هشتگانه متصل مي كند . لازم به تذكر است كه اين پلكانها همه از پايين شروع نمي شود بلكه فقط دو پلكان زواياي شمالي و پلكان ديگر در نماي خارجي واقع شده است .
پلكانهاي زواياي شمالي به طبقه دوم راه مي يابد و پلكان سومي بدون اتصال به طبقه دوم بسوي بالا ادامه پيدا مي كند . پلكانهاي هشتگانه از طبقه سوم ( غرفه هاي خارجي ) ظاهر شده و تا امتداد مناره هاي هشتگانه صعود مي نمايد .


ايوانها
همانطور كه در فوق اشاره شد بر اضلاع هشتگانه پلان داخلي 8 ايوان رفيع و وسيع به ارتفاع 80/18 و به عرض 70/7 متر واقع شده اند .اين ايوانها يكنواختي حاصل از وجود جرزهاي قطور ، را از بين برده و باعث شده كه بنا زمخت جلوه ننمايد . اين ايوانها در عمق 60/2 و ارتفاع 9 متري به دو طبقه تقسيم شده است . در طبقه اول يا همكف ورودي هاي اصلي و ورودي هاي كوچك فرعي به محوطه هاي عبادتي قرار دارند
ايوان جنوبي متصل به محوطه اي بنام تربت خانه است كه در صفحات آينده شرح آن داده خواهد شد . ايوانهاي شرقي و غربي در انتها داراي درهاي بزرگ مي باشد . در حاليكه در انتهاي طبقه اول ايوانهاي فرعي يك در كوچك وجود دارد. سقف طبقه اول داراي قنديل بندي و مقرنسكاري بسيار جالب و زيبا مي باشد .
طبقه دوم اين بخش بوسيله راهروي پوشيده اي با هم در ارتباطند . بطوري كه مي توان در اين طبقه تمامي بنا را دور زد در غرفه هاي طبقه دوم انواع تزئينات و مقرنسكاريهاي ارزنده اي ديده مي شود كه نشانگرذوق و سليقه و دقت هنرمندان دوره ايلخانيان است
يكي از خصوصيات اصلي و منحصر بفرد در گنبد سلطانيه دو جداره بودن آن است كه از دو قشر موازي و مجزا كه صرفا" با پشت بندهاي آجري بين خود بهم مربوط بوده و همچنين فرم واحدي را شامل مي شوند تشكيل شده است . و اين تنها نمونه در مورد گنبدهائي با وضع ساختماني فوق الذكر محسوب مي شود و به نظر اينجانب نمي توان نمونه اي با وضع ساختماني فوق الذكر در دنيا يافت كه متعلق به قبل از بناي مزبور باشد . و از اين رو گنبد فوق اهميت شاياني را در تاريخ معماري دنيا داراست بطوريكه مدتها بعد از ساختمان گنبد سلطانيه چه در غرب و چه در شرق رفته رفته آثاري با خصوصيات تكنيكي فوق بوجود مي آيد . از جمله مهمترين آثاري كه به تقليد از گنبد سلطانيه احداث شده گنبد كليساي سانتاماريا دلفيوره مي باشد كه بيش از صد سال بعد از آن ساخته شده است .


تاثير معماري گنبد سلطانيه در گنبد سانتاماريادلفيوره
در پايان بررسي معماري گنبد سلطانيه اين نكته ضروري است كه اين بنا در دوره هاي بعد الگوئي براي معماران ايراني گرديد . تاثير اين گنبد را نه تنها در معماري بعضي از بناهاي تاريخي ايران مي توان مشاهد نمود ، بلكه حتي برخي از باستان شناسان نيز بر اين عقيده اند كه طرح گنبد سلطانيه و معماري آن پا از مرزها فراتر نهاده و بر بنائي چون گنبد سانتاماريا دلفيوره در شهر ( فلورانس ) نيز تاثير گذارده است .
نظريه پروفسور پائولزي در اين مورد چنين است :
" و با اينكه ما از تركيب ساختماني گنبد اين كليسا بي اطلاعيم ، معذالك مطمئنيم كه گنبدي را كه بيش از صد سال بعد يعني سال 1418 و 1419 توسط برونلسكي و گيبرتي بر روي كليسا زده شده از فرم و نحوه ساختماني گنبد سلطانيه متاثر گرديده است چون گنبد سلطانيه تنها نمونه گنبد دو جداره متوازي است كه اينجانب در تمام آسيا مي شناسم . بنابر اين اثر آن بر روي تنها گنبد اروپائي از اين نوع يعني گنبد برونلسكي انكار ناپذير است . "
پائولزي در بخش ديگر از نوشته هاي خود وجه تشابهات دو بنا را ياد آوري كرده و چنين اظهار نظر مي كند :
" روابطي كه معماري دو بناي گنبد سلطانيه و كليساي سانتاماريادلفيوره را بهم نزديك مي كند اين است كه هر دو داراي يك نقشه مركزي و گنبدي دو جداره است ."

هر ضلع اين بنا دوازده ضلعي 8/4 متر و در بين زواياي دوازده گانه نيز نيمه ستونهايي تزئيني ديده مي شود . ضمنا" بدنه خارجي دو نيمه ستون جبهه شمالي را فرورفته و مقعر ترتيب داده اند و با آثار آجري كه بر روي بعضي از نيم ستونها باقي است بنظر مي رسد كه در روي اين نيم ستونها گلدسته هاي آجري شبيه گنبد سلطانيه وجود داشته است .
پله هاي متعدد ويران شده كه بطرف شرق تپه ادامه دارد از آثار باقيمانده ايست كه مي توان در بنا مشاهده نمود . گنبد ويران شده و راهروها و پله هاي داخلي عموما" از آجر ساخته شده اند . تزئينات بنا شامل آجر همراه با كاشيهاي فيروزه اي و آبي گلدار ،‌با طرحهاي ستاره چهار پر وكاشيهاي كوچك چند پهلو است .

گنبد سانتاماریا دلفیروه

بالاخره موفق شدم!!!

خوشحالم که بالاخره بعد از یه مدت تونستم باهاتون صحبت کنم

موفق باشین و خوش بگذره