this Solar Powered Stadium! و معمارش تويو ايتو.

 

سلام

با عرض شرمندگي كه اين مدت نتونستم برسم خدمتتون.فكر كنم آرزو جون و شبنم جون و آقاي مهندس كريمي مشغول امتحانات هستن!و به همين دليل نمي تونيم از اطلاعات خوبشون استفاده ببريم.اميدوارم همه موفق باشين.

به هر حال...

امروز با معرفي يه استاديوم قراره با هم همراه بشيم.

يه استاديومي كه براش اسمي انتخاب نشده ولي به this Solar Powered Stadium معروفه.معمارش هم تويو ايتوي ژاپني هست.

استاديوم تايوان2

اطلاعات تكميلي راجع به اين مجموعه و معمارش رو در ادامه مطالب مي تونين مطالعه بفرمايين.

 

ادامه نوشته

معرفي نمونه هايي از مراكز فرهنگي 3-چند نمونه خارجي و لينك هايي براي اطلاعات بيشتر!

مجموعه فرهنگی ژان ماری تجیبائو – نیوکالدونیای فرانسه-رنزو پيانو
طراحی 1991- ساخت 1993 تا 1998
پروژه ژان ماری با طبیعت مانوس است یعنی بدون حضور نور خورشید که لطافت ساختارهای چوبی را باز می تاباند و بدون صنوبر بلند و ستون مانند که معیاری برای ارتفاع پوسته های وسیع ساختمان محسوب می شود و بدون بادی که از میان این عناصر می وزد و انعطاف پذیری و استحکام چوب را یادآوری می کند ، شناخت و درک کامل مکان و فضای خلق شده در این پروژه ، غیرممکن می شود.

فرهنگسراي تي جيبائو-رنزو پيانو

این لینک هم اطلاعات کاملتر با نقشه ها و تصاویری از مرکز فرهنگی تی جیبائو رو داره.

 

اينها هم يه سري لينك از اطلاعات و تصاوير و نقشه هايي هست كه به عنوان نمونه براتون مي ذارم:

‍‍Chicago Cultural Center1

Chicago Cultural Center2 

ولفسبورگ 

Norveg Coast Cultural Center  

ژرژ پمپيدو

براي همه تون موفقيت و سلامتي رو آرزو مي كنم.

معرفي نمونه هايي از مراكز فرهنگي 2-دو اثر از فرهاد احمدي مراكز فرهنگي فرشچيان اصفهان و دزفول

 
مركز فرهنگي فرشچيان اصفهان:
 

مركز فرهنگي فرشچيان اصفهان اثر فرهاد احمدي

 
نگاهي به معماري مجموعه فرهنگي استاد فرشچيان اصفهان اثر فرهاد احمدي، فرزين تولائيان، جلال اسدي اسکندر
معمولاً آن چه در بررسي يک بنا به عنوان اثري معمارانه مورد توجه قرار مي گيرد بحث جنبه هاي مادي و فضاي کالبدي و شکل دهنده به آن اثر معماري است؛ حال آن که در بررسي اثري معماري در اصفهان اين تصوير بهشت مي توان با نگاهي معناگرا نه تنها به دنبال تکامل کالبدي و شکل گيري بنا، بلکه در جست وجوي ريشه هاي شکل گيري پيوند کالبد و معنا و کيفيت اين ارتباط در دنياي عرفان نيز بود. نکته حائز اهميت در ديدگاه معمار عارف و صوفي بازسازي تصوير بهشت و جهان ماوراء در همه فضاهاي معماري چه در معابر، چه در مساجد و چه در خانه ها و همه جاي ديگر است. «تلاش معمار همواره بر اين است که همه جا را به رنگ آن انديشه اصلي مرکزي خويش در آورد و خاک فقير را به فضايي ماورايي شبيه سازد. آن فضايي که او با آن انس ازلي داشته است فضايي که مادي و خاطره يي از آن جهان است، انسان از آن هبوط کرده و هميشه تمامي انديشه و تفکراتش در پي بازگشت به آن و رهايي از قفس اين جهاني بوده است. فضايي کامل و متعالي و بي زمان.»
ما همه اجزاي آدم بوده ايم
در بهشت اين لحن ها بشنوده ايم
گرچه بر ما ريخت آب و گل شکي
يادمان آيد از آنها چيزکي
در اين راه آن چه معمار را براي رسيدن به اين هدف و بازسازي تصويري درخور از بهشت ياري مي کند به کارگيري زباني نمادين و استعاري براي انتقال پيام معنوي دنياي عرفان است.
مرکز فرهنگي سينماي اصفهان (مجتمع فرهنگي فرشچيان) که طراحي آن به اواخر دهه شصت بازمي گردد، در زميني به مساحت 10هزار متر مربع مجاور رودخانه زاينده رود در محله يي با بافت نسبتاً جديد ساخته شده است. نقطه آغازين و ايده اوليه طراحي تصوير ذهني معمار از منظر پشتي پل خواجو در زمان برگزاري جشن هاي بزرگ صفوي است. در واقع سعي شده است که در اولين گام عناصر اصلي سازمان دهي فضاي برگزاري جشن ها با استفاده از آب نما، پل و رواق هاي اطراف به صورت انتزاعي بازسازي شود. پل ظريف و کوچک در ميان آب نما ، بازحضوري است از پل خواجو و رواق هاي اطراف پروژه با سازه مخصوص نشان دهنده خيمه ها و چادرهاي مهمانان پادشاه صفوي در زمان برگزاري جشن ها است.
به بيان ديگر خلوص و شفافيت فضاهاي معماري عصر صفوي و مکتب اصفهان، معمار را بر آن داشته تا با استفاده از آب نماي مرکزي علاوه بر اعلام حضور زاينده رود در نزديکي، با نمايش تصوير مجازي از حجم اصلي بنا که خود در پرسپکتيو و اندکي در دوردست واقع شده تقارني را که در امتداد محور طولي عرضه داشته با کمک آب نما به بعد سوم برده و در اين حال بيننده را با خود و اثر معماري تنها مي گذارد و او را به درون ساختمان دعوت مي کند.
تاکيد بر تقارن و تقويت آن در محورهاي گوناگون نشان دهنده پايبند بودن احمدي به اصول معماري سنتي ايران به ويژه معماري صفوي و مکتب اصفهان است. پس معماري سنتي به معني شيوه ساختمان سازي از نظر شکلي، ساختاري و مفهومي منبع الهام قرار مي گيرد ولي در اين جا به سنت نه به صورت کاربردي بلکه با ديدگاهي پست مدرن نگريسته مي شود و جنبه مفهومي و نمادين آن بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد.
آن چه به سنت تعبير مي شود به هيچ وجه پيروي از راه و روشي ويژه که مشمول زمان و مکان مي شود يا حفظ وضع پيشين و قرار گرفتن در حصاري از انديشه هاي قديمي نيست بلکه آن گونه که دکتر «سيدحسين نصر» تعريف مي کند؛ «امروزه هيچ چيز بهنگام تر از آن حقيقت ازلي، از آن پيامي نيست که از سنت مي آيد و مقتضاي حال است چرا که همواره مقتضي بوده است چنين پيامي تعلق به اکنون دارد که هميشه بوده است و خواهد بود. سخن از سنت، سخن از اصول تبديل ناپذيري است با منشاء آسماني و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلف از زمان و مکان.»به بيان ديگر معمار با استفاده از زبان نماد ها به بيان صور نمادين که جنبه هاي محسوسي از واقعيت ماوراي طبيعي اشيا هستند مي پردازد، ترجماني از مفاهيم دنياي عرفان در عالم خاکي. در حقيقت او صوري را به تصوير مي کشد که موجوديت خود را دارند؛ خواه انسان از آنها باخبر باشد يا نباشد، نمادهايي که به دست انسان ساخته نمي شوند بلکه او را دگرگون مي کنند.
همان گونه که ذکر شد هرچند اين مجموعه به تازگي مورد بهره برداري قرار گرفته است ولي آغاز طراحي آن به اواخر دهه 60 بازمي گردد. احمدي خود دراين باره مي گويد که در آن سال ها معمار جواني بوده است که تحت تاثير اساتيد بزرگ معماري ايران هم چون نادر اردلان و کامران ديبا گونه يي معماري مفهوم گرای با گرايشات عرفاني را دنبال مي کرده است.
از ديدگاه اردلان معماري به عنوان يک پديده در نظام وحدت گراي جامعه سنتي نشان دهنده اصل وحدت است. او بر اين عقيده است که مبناي شناخت و درک معماري سنتي اسلامي ريشه در رابطه بين کيهان، انسان و معماري دارد؛ «به عبارتي ديگر از ديد سنتي انسان و کيهان خود محصول هنر قدسي اند، انسان، کيهان و معماري قدسي از حيث واقعيت هستي شناسي شان نهايتاً وابسته به ذات الهي اند.»
پس معمار بار ديگر سعي مي کند با استفاده از عناصر معماري تصوير ذهني خود را از عالم ديگر در دنياي مادي انعکاس دهد. احمدي خود دراين باره مي گويد؛ «از نظر من پروژه اين گونه اتفاق مي افتد؛ گويي جرعه يي آسماني از کيهان در مرکز پروژه در آن هشت ضلعي که نمادي خاکي از بهشت است فرو مي افتد؛ درست مانند سنگي که در آب مي افتد و موج ايجاد مي کند، صورت گيري يا تجلي مادي اين اثر کيهاني در واقع امواجي است که آمفي تئاتر را ايجاد کرده که به سمت آسمان حرکت مي کند. در واقع نوعي معاشقه و يا تعامل بين زمين و آسمان، کيهان يا عالم صورت با عالم مثال.»
قطره يي از کيهان عالمي که کره خاکي و انسان در آن جاي گرفته اند بر جايگاه زندگي او فرود آمده، انسان پيوندي را ميان خود و آسمان يا فضاي بي کرانه احساس مي کند. گويي معمار تلاش مي کند راهي براي عروج از عالم خاک به فضاي برتر و پرمعناتر بيابد و از تغييرات و دگرگوني هاي اين جهاني آزاد شود.
از نظر کاربردي نيز چنين است، تراکم و غلظت کاربري هاي مجموعه از مرکز به بيرون کاهش مي يابد. به بيان ديگر فضاي تهي که در مرکز پروژه قرار گرفته و تالارها را در خود جاي داده تاثير خود را بر اطراف نيز گذاشته و لبه ها را نيز بي ماده و شفاف کرده است. تا آنجا که در بخش مجاور با خيابان رواق نيز حذف شده و ساختمان از طريق دروازه ورودي با پياده رو شهري ترکيب مي شود. ساختمان از طريق هفت دروازه که از نظر مقياس نيز بر آنها تاکيد شده است به فضاي پيرامون خود متصل مي شود. در واقع دروازه ها اولين فضا در الگوي بنيادي اتصال، انتقال و وصول هستند. استفاده هوشمندانه از هفت دروازه و تاکيد بر آنها شايد اشارتي است بر هفت دروازه بهشت موعود، استعاره يي ديگر از مفهومي آن جهاني، انعکاسي ديگر از عالم مثال در عالم خاک. «از ديدگاه استيرلين سرچشمه وجوه نمادين اندام هاي کالبدي در معماري ايران در عالم مثال يا عالم ملکوت ديده مي شود.»
در اين جا آب نما نيز نه تنها مکاني براي به نمايش گذاشتن و نگهداري آب و محلي براي نشستن در اطراف آن بلکه از ديدگاه عرفاني آينه يي است براي تصوير کردن و انعکاس عناصري که دورادور حياط جاي گرفته اند.
آن چه در سازماندهي کلي مجموعه شاخص است، هندسه بسيار قوي و ترکيب آن با تقارن است. مفاهيمي که در مطالعه فضاي معماري و نظام کالبدي در معماري سنتي نيز ديده مي شوند در واقع کاربرد هندسه برخاسته از عمق اعتقاد و بينش معناگرايانه يي است که معمار سنتي براي دستيابي به مفاهيم ارزشي عقيدتي و بازيابي تبلور آن در شکل مادي و قالبي معمارانه به کار مي گيرد. به بيان ديگر هندسه به عنوان عاملي وحدت بخش به کار گرفته مي شود تا کليه ارکان بنيادين معماري از قبيل فضا، شکل، سطح، رنگ و ماده را به نظم درآورد. «در معماري سنتي هندسه محدود به جنبه هاي کم و بيش کمي نيست بلکه جنبه کيفي دارد که در قوانين تناسب و هماهنگي نمايان است و توسط آن يک بنا وحدت تقريباً بي مانند خود را به دست مي آورد.»
در طرح مرکز فرهنگي سينمايي ناگفته ها و عجايب رازآلود هم زمان با فرو بردن بيننده در تجربه يي ناخودآگاه آشکار مي شوند. آن جا که به زيباترين وجه معماري سنتي ايران يعني توجه به چهار عنصر نور، باد، آب، خاک و تفکر ديرينه و اسطوره يي فرهنگ ايراني پرداخته مي شود. اين جريان نيرومند فکري ريشه در تفکرات فيلسوف بزرگ سهروردي و فلسفه اشراق دارد.در اين ميان آب نوع مادي عنصري است که مي تواند با نور ترکيب شود و از آنجا که توانايي عبور نور و روشنايي را از خود دارد به عنصري مقدس تبديل شده است. آب و نور به مثابه عناصر هويت بخش با يکديگر ترکيب مي شوند و بنيان فضايي زيبايي در معماري را پايه ريزي مي کنند که حوض خانه نام دارد. در واقع حوض خانه معبدي مهري است مربوط به آناهيتا و مهر و تمام هنر معمار سنتي ترکيب آب و نور در اين فضاست. اين تدبير نيز هوشمندانه در طراحي فضاهاي داخلي مجموعه به کار گرفته شده است و موجب رساندن نور به فضاهايي که در زير سطح زمين جاي گرفته اند از قبيل رستوران و گالري ها مي شود.
فضاي هشت ضلعي مرکزي علاوه بر اينکه از نظر محل قرارگيري در مرکز پروژه قرار دارد به نوعي نقطه شروع حرکت بازديدکننده و کاربران مجموعه نيز هست. هندسه قوي، حضور آب و ترکيب شدن آن با نوري که از پل هاي شفافي که به اين فضا ختم مي شود و گذر مي کند فضايي مشابه سربينه حمام هاي سنتي ايجاد مي کند که آنها نيز خود مرکز رويدادها و اتفاقات مهم اجتماعي بوده اند.

مركز فرهنگي فرشچيان اصفهان2


عنصر با اهميت ديگري که در طراحي مجموعه مورد تاکيد قرار گرفته است پل است، عنصري که در فرهنگ ايراني و اسلامي به مثابه گذرگاه و جداکننده پاکي و پليدي است در اينجا نيز به ياري معماري معنا گرا آمده است تا صورتي خاکي از گذرگاهي بر پاکي و آب باشد يا گذري شفاف براي انتقال به فضاي اصلي. به بيان ديگر سفر معنوي روح که آغازش تطهير و تزکيه و پايانش اشراق بود. در اينجا و با پيروي از الگوي بنيادين اتصال، انتقال و وصول صورتي نمادين به خود مي گيرد. انسان با ورود از دروازه (اتصال) و گذر از پل (انتقال) و رسيدن به فضاي مرکزي تهي شده که به سمت آسمان در حال عروج است به وصل مي رسد. در اينجا معمار با عدم استفاده از رنگي ويژه و يا خاص بر خلوص فضاي معماري اش افزوده است آن چه به عنوان رنگ در طرح استفاده شده است طيفي از بي رنگي است که با نور ترکيب مي شود و رنگ هايي زيبا در ذهن ناظر پديد مي آورد.
آن چه به عنوان آخرين نکته بايد در مورد پروژه مرکز فرهنگي سينمايي اصفهان ذکر شود نقشي است که اين فضاي فرهنگي در شهر به عنوان فضاي شهري ايفا مي کند. «در تفکر عرفاني بنا به عنوان قطعه يي سرگردان نيست که روي سطحي قرار داده شده باشد بلکه در بافت شهري گنجانده شده است.» ارتفاع کم ساختمان و قرارگيري بخش عمده فضاها در داخل زمين مکان يابي مناسب ورودي ها در اطراف پروژه، باز بودن ضلع مجاور خيابان براي ورود عابرين، محل هايي براي نشستن در کنار آب نما، اختصاص بيش از نيمي از سطح پروژه براي استفاده آزاد عمومي و به کارگيري عناصر طبيعي و مصنوعي دعوت کننده به داخل اين مرکز را يک فضاي شهري درخور در مجاور رودخانه زاينده تبديل کرده است. آن چه اين مجموعه فرهنگي را به فضا و مکاني پويا تبديل مي کند جايگزيني آن در سلسله مراتبي از فضاهاي عمومي و نيمه عمومي، ايستا و پويا، فضاي باز و سرپوشيده خطي و گردهم آورنده با مقياس هاي کوچک و بزرگ و با عملکرد هاي متنوع اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است که موجب القاي حس تداوم، تنوع و تحرک فضايي در استفاده کنندگاني است که با اهداف مختلف قدم در آن نهاده اند.
 

نقل از:پرتال راسخون(تصوير خاكي دنياي عرفان)

 تصاوير بيشتر از اين مجموعه رو مي تونين از باشگاه مهندسان ايران ببينين.
 

مركز فرهنگي دزفول:

مرکز فرهنگی سینمائی دزفول عمدتا از چهار بخش متمایز تشکیل شده است که به ترتیب اولویت و اهمیت عبارتند از:

اول: بخش ارائه آثار، شامل دو تالار کوچک و بزرگ نمایش، فضای انتظار و صحنه نمایش نمایشگاهها.
دوم: بخش اطلاعات، شامل کتابخانه و اطلاع رسانی.
سوم: بخش آموزش، شامل دو مدرسه هنرهای سنتی و هنرهای تصویری.
چهارم: بخش خدمات، شامل فروشگاهها، چایخانه سنتی، نمازخانه، فضای عمومی جهت گردهمائی هنرمندان و هنردوستان.
بخش اول حلقه مرکزی است و بخشهای دیگر حلقه های پیاپی را شکل داده اند. زیر نقش پیوند دهنده فضاها یک منحنی حلزونی است که بر مرکز درونی آن یک شمسه با زمینه هشت نهاده شده است و در نقطه انتهایی بیرونی آن یک مربع تکیه زده: مربع مظهر جهان خاکی و بیرونی است و آن مکانی است که از آنجا نظاره گر بیرون این تشکل هستیم
 

رافائل وينولي و مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو

سلام به همه عزيزان

يه تشكر از آرزو جون و مهندس كريمي هم بابت همكاريشون در ضيافت چهاردهم معماري و هم بابت اينكه هواي وب رو به خوبي دارن!

شرمنده كه يه مدتي نتونستم برسم خدمتتون. امروز اومدم تا در ادامه معرفي آثار برتر معماري كه نوعي شاهكار سازه اي جهان هستن از مجموعه اي در توكيو صحبت كنيم.

Tokyo International Forum

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو 1

Architect:  Rafael Vinoly

Location:  Tokyo, Japan

Date:  competition, completed 1996

:Building Type:  exhibition hall, conference center

Construction System:  steel frame and megatruss, glass curtain wall

Climate:  warm temperate

Context:  urban center

Style:  High-Tech Modern

Notes:  A gracefully expressive great curving ship shape in glass and steel, set off across its plaza with blocky recalls the scale of other European supporting halls. Next door to Tokyo Station

Discussion:  Vinoly has likened the Glass Hall to nineteenth-century public spaces; indeed like arcades: both the Milan Galleria and the Crystal Palace are recalled in this immense, awesome space with its monumental staircases and shimmering bridges and ramps, that are almost Piranesian in scale

The Plaza itself recalls the scale of other European models like the Piazza Navona in Rome, and the whole ensemble has been compared to the symbolic presence of the Sydney Opera House, or to the grandeur of the Parisian Eiffel Tower

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو10

مهندس معمار اين پروژه رافائل وينولي و مهندسان سازه اش گروه طراحي سازه هستند.

اين ساختمون بزرگ سايت ۲.۷ هكتاري شهرداري سابق توكيو رو اشغال كرده.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو2

طراحي اين مركز به پيشنهاد انجمن شهر توكيو انجام شد.اين مركز به عنوان مكاني براي تبادل فرهنگي برنامه ريزي شده كه فضاهاي اون شامل فضاهاي اجرايي-دفاتر كار-اتاق هاي اجلاس- و پذيرش هست.شروع اين طرح توسط وينولي در نيويورك بود.

شكل كلي مجموعه شامل چهار مكعب و يك حجم بزرگ شيشه اي ست كه مكعب ها با پياده روهاي هوايي به لابي متصل مي شن.دليل انتخاب اين احجام شاخص كردن بنا و تبديل آن به الماني نمايشي و سمبليك بوده.دليل ديگه تفاوت حجم  هال شيشه اي با احجام مكعبي تفاوت عملكردي بوده. در واقع حجم هال شيشه اي تنها يك عملكرد ارتباطي داره  ولي بخش هاي فروشگاهها، آمفي تئاتر ها و... در احجام مكعبي قرار گرفته. 

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو5

پله ها بين حجم هاي مكعبي شكل قرار گرفته ان و در آنها حل شدن. تنها مفصل ارتباطي مكعب ها پله ها هستن. تغيير مسيرهاي حركتي در پياده روهاي اطراف مجموعه براي كنترل ترافيك قابل توجه هست.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو13

 پلان طبقه اول پلاني گسترده ست و تمام احجام از طبقه زيرين با هم مرتبطن. در هال شيشه اي تنها رنگ هاي خنثي ديده مي شن اما رامپ نارنجي رنگي فضا رو از يكنواختي بيرون مياره. 
ايده هاي حجمي و فرمي اولين تفكرات وينولي در طراحي بنا بوده . از اونجايي كه يكي از عناصر شاخص سايت كاخ شاهنشاهي بوده اين مورد در طرح و ايده پردازي وينولي اثر مشهودي داره.چرخش و جهت گيري حجم تالار شيشه اي به سمت كاخ و ترتيب بزرگ به كوچيك مكعب ها به شكلي كه نگاه مخاطب به كاخ كشيده مي شه از اين نكات هست.

همين طور از كاخ شاهنشاهي رودخونه اي مي گذره كه با تيزبيني وينولي تالار شيشه اي به شكل يه قايق پارويي طراحي شده كه در شب با نورپردازي بيشتر اين تشابه نمايان مي شه.توجه خاص به مكان قرارگيري بنا و موقعيت خاص كشور ژاپن و زلزله هاي هر روزه از جانب معمار جالب توجه هست. علاوه برنوع احجام انتخابي، استفاده از مصالح خاص نيز در بنا رعايت شده.

لابي در اصل يك سالن شيشه اي هفت طبقه بيضي شكل به طول ۲۱۰ متر هست.در داخل ساختمون پياده روهاي هوايي متفاوتي وجود داره.پلهاي هوايي به صورت قطري از عرض فضاي بزرگ لابي عبور مي كنن و همچنين به عنوان حمايت كننده داخلي سازه رو نگه مي دارن!

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو14

در طبقه بالاتر يه نمايشگاه بزرگ قرار گرفته.روشنايي اين بنا از طريق مقاطع بالاتر سالن بزرگ و از طريق سقف شيشه اي تامين مي شه.اين سقف با كمك يه سازه حيرت انگيز!با خرپاهاي فلزي بزرگ نگه داشته مي شه.اين سقف شبيه به يه قوس وارونه هست كه دو سر سالن رو به هم متصل مي كنه.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو3

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو7

سازه كل ساختمون خرپاي پيچيده اي به طول 210 متر هست كه دو سر اون با كمك ستونهاي بزرگي نگه داشته مي شه.قوسهاي وارونه در اصل عملكردي تقويت كننده دارن.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو10

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو11

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو6

پوسته شيشه اي هم در اصل از انتهاي قوسها آويزون شده .سالن بزرگ به كمك شبه خرپاها حفظ مي شه كه در فاصله 10متر به 10 متر قرار گرفتن.

مركز بين المللي گفتگوي فرهنگهاي توكيو4

 

رافائل وینولی (به اسپانیایی: Rafael Viñoly) متولد ۱۹۴۴، معماری پر آوازه از اوروگوئه است.

از آثار مشهور وی می‌توان دانشکده مدیریت دانشگاه شیکاگو را نام برد

وینولی هم اکنون مقیم و ساکن آمریکاست.

رافائل وينولي

اينم از سايت رسمي رافائل وينولي واسه اونهايي كه دوست دارن با كاراي اين معمار بيشتر آشنا بشن.

همچنين در اين سايت در رابطه با مركز بين المللي گفتگوي فرهنگ هاي توكيو اطلاعات نسبتا جالبي از فضاها داره كه با كليك روي هر فضا نمايش داده مي شه.

ممنون از اينكه باهامون همراه بودين.

موفق باشين

میدان اتحاد ملبورن-استرالیا

 سلام علیکم

می خواستم از آرزو جون بابت مطالب خوبی که گذاشته تشکر کنو البته هنوز منتظر خوندن پست های جدیدیش هستیم.با اجازه در ادامه معرفی آثار برتر سازه ای دنیا یه اثر دیگه رو می خوام معرفی کنم.

 

Federation Square in Melbourne

Federation Square10 

Federation Square (also colloquially known as Fed Square) is a cultural precinct in the city of Melbourne, Australia

Federation Square in Melbourne was designed by Lab architecture studio in association with Bates Smart in 2002. A very complex low-rise project of jumbled geometries, the project contains the National Gallery of Victoria, the Australian Centre for the Moving Image (ACMI)and a national television broadcasting centre as well as retail and commercial spaces and restaurants. "The design for Federation Square, Melbourne's new cultural centre," the entry for this project notes, "responds to the need for visual and formal coherence with complex and contorted geometry. This has not produced a resolved iconic object that is either rigid or pure in form; it is rather an emergent form that can respond to the different needs of the diverse activities that take place there.....Cladding materials include sandstone, zinc and glass. The large high-volume atrium, which acts as a 24-hour public thoroughfare and covered meeting place, is enclosed and glass and paved in sandstone

Site area: 3.6 hectares
Building area: 44,000  square meters

Breakdown:Ian Potter Centre (NGV): 14,000  square meters
Gallery area:  7,250  square meters

ACMI - 7,000 square meters
Plaza - 7,500  square meters
Atrium - 3,250  square meters
Labyrinth - 1,600  square meters

Achitects: Lab architecture studio in association with Bates Smart
Principal Architects: Donald L. Bates + Peter Davidson

Project Director: Tony Allen

میدان اتحاد ملبورن

در شهر ملبورن استرالیا در سال ۱۹۹۷ یه مسابقه معماری برای طراحی مجموعه شهری و میدات اتحاد شهر انجام شد.محل سایت مجموعه درست وسط مرکز تجاری و میون ساختمون های عمومی واصلی شهر می تونست نمادی برای شهر محسوب بشه.

در طراحی میدان اتحاد از معماران خواسته شد تا تنوع قمی و هویت ملی استرالیا رو نشون بدن.گروه "لب آرکیتکچر"با مدیریت پیتر دیویدسون و دونالد بیتز برنده مسابقه شدن.

این میدان میون مجموعه ای از برج های مدرن شهر و در کنار کلیساهای قرن نوزدهم و ایستگاه قطار رو رودخانه شهر بود که این همه پیچیدگی با راه حل ارائه شده از گروه طراح واقعا جای تحسین داره!

این پروزه با مساحتی در حدود ۴۵۰۰۰متر مربع شامل فضاهایی مثل:گالری های استرالیا مرکز تصاویر متحرک استرالیا -سیناها-استودیو ها-ادارات-استودیو های ضبط شبکه رادیو و تلویزیون سراسری-باغ زمستانی و فضاهای نمایشی هست.مغازه ها-کافه ها و رستوران ها هم کابرد تجاری مجموعه هستن.نقطه کلیدی و اوج پروژه که این همه کاربری و فعالیت متمایز رو در کنار هم جمع می کنه میدان عمومی جدید و چند عملکردی هست که فعالیت های متنوعی از تظاهرات سیاسی تا کنسرت های موسیقی و مراسم های دولتی در اون برگزار می شن!(چه تنوعی داره ها!)

Federation Square12

مجموعه به دو بخش شمالی وجنوبی تقسیم می شه.

بخش شمالي به سمت شمال شهر قرار گرفته و شكل يه خيابون دروني داره كه كافه ها و مغازه ها در اون هستن.

در اين بخش سطوح شيشه اي مستقيم به روي سازه پوسته بيروني قرار دارند و سطح دروني دو جداره نيز باعث عايق بودن هواي محيط مي شه.

بخش جنوبي سه طرفش با ساختمون ها محاصره شده!پوسته بيروني اين بخش به صورت دو جداره طراحي شده و پوسته دروني انگار به شكلي تا شده تا با هندسه پيچيده دروني منطبق بشه.

Federation Square in Melbourne4 

در داخل بنا ستون هاي شيب دار-پله هاي برقي زاويه دار-نوارهاي پر پيچ و خم پنجره ها و نور پردازي فضاهاي داخلي تداعي كننده تجارب حرفه اي قبلي طراحان اين مجموعه هست.

سطح ميدان –تراس ها-پله ها-حصارها و فضاهاي نشستن با نوعي سنگ به نام كيمبر فرش شده تا بين سطح ميدان از اطراف تمايز ايجاد بشه.تنوع رنگ سنگ ها از قرمز-نارنجي-زرد و صورتي گرفته تا بنفش-ارغواني و خاكستري براي مشخص كردن مسيرهاست.

Federation Square11

درون ميدان يه آتريوم هست كه ساختموني سرپوشيده و شيشه اي داره . يه آمفي تئاتر هم با ديوارهاي شيشه اي در قسمت جنوبي قرار گرفته.ساختار بي نظير اين ساختمون هندسه اي فراكتال داره كه به خنك كردن هواي درون كمك مي كنه.

(در پست های پیچیدگی در معماری (1)-پیچیدگی در معماری(2)-پیچیدگی در معماری (3)-پیچیدگی در معماری (4)-پیچیدگی در معماری(5) می تونین اطلاعات بیشتری راجع به فراکتال ها ببینین.)

لابي يه مكعب شيشه اي خنك هست كه ساختارش شبيه به تنه يه درخته كه به سرعت و پس از انفجار يخ زده و محلولي چسبناك اون رو نگه مي ذاره .آتيوم با يه فضاي داخلي كاملا باز و وسيع با ارتفاع حدود 16 متر شامل گالري هاي شيشه اي هست كه ميداني سرپوشيده رو ايجاد مي كنه.در اين پروژه تعداد محدودي قاب غير يكنواخت گسترش يافتن كه يه سازه يكپارچه رو به وجود مياره.

Federation Square in Melbourne3

قسمت جنوبي آتريوم در سطح پايين تري قرار مي گيره و به اين ترتيب اين قسمت با تدابير آكوستيكي طوري طراحي شده كه براي تئاتر و كنسرت خيلي مناسب به نظر نمياد!

 

زير لابي پانل هاي بتني مارپيچ قرار گرفته كه سطح رو افزايش مي ده.شبها هواي خنك از ميان اين فرم مارپيچ رد مي شه و مثل يه خنك كننده بزرگ عمل مي كنه.

سيستم نماي ساختمان شكل جديدي از هندسه رو نشون مي ده.سه نوع مصالح پوششي وجود داره:سنگريزه!-روي و شيشه كه در يه شبكه مثلثي ثابت شدن.اين شبكه از پنج مثلث ديگه كه شبيه به مثلث هاي كوچيك هستن استفاده مي كنه ولي در يه مقياس بزرگتر هر پنج قاب با همون مدل هندسي قبلي به هم متصل شده و يه مثلث بزرگتر و مشابه مي سازن!(اين همون هندسه فراكتال هست) و در قابهاي سازه اي براي ايجاد يه نماي بزرگ جا مي گيرن.جالبه كه در اين شبكه قابهاي بزرگتر از لحاظ شكلي مستقل از مثلث هاي اوليه هستن.

Federation Square in Melbourne1

در ادامه تصاوير و نقشه هايي از اين مجموعه رو مي بينين.

Federation Square in Melbourne2

ممنونم از همراهي خوبتون

موفق باشين.

مرکز مطالعاتی زمین پویای یانگر

سلام به همه دوستان عزیز

خیلی خوشحالم که دوباره وبمون داره مثل قبل می شه.دست آقای مهندس کریمی و آرزو جون درد نکنه.منتظریم شبنم جون هم با مطالب خوبش دوباره شروع کنه.

مطالبی که آرزو جون از معماری ایران می ذاره عالیه.واسه اینکه یه تنوعی بشه گفتم یکی از شاهکارهای معماری جهان از نظر سازه رو معرفی کنم تا دوباره در ادامه پست ها منتظر مطالب خوب و مفیدی که آرزو جون می ذاره باشیم.

کاری که می خوام معرفی کنم مرکز مطالعاتی زمین پویای یانگر کار مایکل هاپکینز و شرکا و با مهندسی سازه آوه آروپ و همکارانش هست. 

Dynamic Earth Centre, Edinburgh

Location: Holyrood Rd, Edinburgh Old Town
Construction Programme: August 1997 - June 1999
Design: Michael Hopkins
Build cost was approx. £34m

Designed by Sir Michael Hopkins and featuring his trademark tensile fabric tent, the Dynamic Earth Centre near Holyrood Palace comprises three main parts. The most obvious one is the fabric roof and its structure, a two storey building underneath which contains the exhibition, offices and workshops, and a forecourt

Approached via the large amphitheatre to the front of the building, the entrance to the centre floats above the plinth which covers the building beneath

Although an interior space, its form and glass walls give the feel of an outdoor space with its fine views of the city and of Arthur's Seat. A hemispherical dome to a multi-media theatre rises into the space.Two other structures rise into the pavilion, both containing staircases and lifts to the exhibition and retail facilities for visitors who might want to linger

The two storey exhibition space is a black box to give ideal viewing conditions. Offices and workshops are on either side of it. An old wall which once formed the edge of a brewery is restored and extended to make the external wall of the black box. The external amphitheatre can be used for outdoor performances during the Edinburgh Festival

Dynamic Earth Centre

Dynamic Earth Centre2

Dynamic Earth Centre9

این مرکز برای تشریح نیروها و اتفاقاتی هستش که به شکل گیری کره زمین منجر شده.اسم یانگر هم مربوط به کارخانه ای می شه که ساختمونش رو برای ساخت این مجموعه به شهر ادینبرگ اهدا کرده.

این مجموعه ۴ قسمت اصلی داره:

  • یه فضای باز آمفی تئاتر در جلو بناست که بیشتر جنبه تاریخی و نمادین داره.
  • سازه چادری بزرگی که بالای نمایشگاه و ورودی مجموعه هستش.
  • دو طبقه نمایشگاه که تا نیمه توی زمین قرار گرفته.
  • یک پارکینگ زیرزمینی که در زسیر همه محوطه ادامه پیدا کرده.

Dynamic Earth Centre9

فضای اصلی نمایشگاه در اصل یه جعبه بزرگ دو طبقه ست که همون ساختمون قدیمی کارخونه ست.

Dynamic Earth Centre6

Dynamic Earth Centre4

پلان کلی شامل دیوارهای شیشه ای و سازه چادری بیضی شکلی هست که تجهیزات و پله ها و آسانسور و... در مراکز کانونی این بیضی قرار گرفتن.

هاپکینز و همکاراش در این طرح یک بام متقارت با فرمی پویا طراحی کردن که با ۴ جفت دکل که از ۴ شبکه نردباین زینی شکل بیرون زده استوار شده.این ۴ شبکه از جنس لعاب شیشه ای هست که از میون پوشش پارچه ای فایبر گلاس مشخص هستن.

Dynamic Earth Centre1

در وسط ساختمان لبه چادر بام بالا کشیده شده تا با کمک دو تیرک مورب ورودی ساختمون رو تعریف کنه.

Dynamic Earth Centre3

در این سازه پایه های اصلی در مقابل هم کار گذاشته شدن.این پایه ها با فاصله کمی از بالا و پایین شبکه زینی مانند قرار گرفتن.کابل های مایل افقی از راس دکلها به تیرهای حمال تو خالی منحنی شکلی که از زیر پوشش معلق بام قرار گرفتن و به دکل ها متصلند وصل می شن.این تیرهای حمال معلق سه شیار میانی بام رو حمایت می کنن.

Dynamic Earth Centre8

در لبه های بیرونی بام قلابهایی برای مهار دور تا دور سقف چادری در نظر گرفتن.این قلابها با تیرک های مورب نگه داشته می شن و به کابلهای کششی ای که لبه های چادر رو نگه می داره کمک می کنه که به طور مورب تا زمین ادامه پیدا کنه و اونجا محکم بشه.

Dynamic Earth Centre7

در این بنا دیوارهای شیشه ای سازه جدایی دارن که در قسمت بالایی دیوارها با اتصالات انعطاف پذیری به زیر چادروصل شده.

Dynamic Earth Centre5

امیدوارم همگی شاد و موفق باشین.

استادیوم المپیک برلین

سلام به همه دوستان خوب

قبل از هر حرفي بايد از همتون معذرت بخوام كه اين مدت نتونستم بنويسم.بقيه نويسنده هاي خوبمون هم انگار سرشون خيلي شلوغه.اميدوارم همگي هر جايي هستن موفق باشن.

و اما...

بريم سر اصل مطلب

حدود يه هفته قبل بازي هاي مقدماتي جام جهاني بود!فكر كنم طرفدارهاي فوتبال يه كم ناراحت شدن ولي عيبي نداره سالهاي بعد فرصت واسه جبران هست.حالا اين حرفها چه ربطي داره به معماري...

امروز مي خوام يه كم در رابطه با يكي از استاديوم هاي ورزشي كه از نظر سازه اي جزئ شاهكارهاي جهان به شمار ميره حرف بزنم.موافقين؟

استاديوم المپيك برلين

استاديوم المپيك برلين 7

استاديوم المپيك برلين در حدود ۷۰ سال قبل نيز در دوران رايش سوم به عنوان ورزشگاه اصلي يازدهمين دوره بازي هاي المپيك مورد توجه قرارگرفته بود. پس از گذشت سال هاي بسيار و بازسازي ها و تغييرات متعدد، اين ورزشگاه به ورزشگاهي بسيار مجهز و نوين تبديل شده است كه تنها بازي هاي فوتبال در آن برگزار مي شود.

ابتدا در مکان کنونی این استادیوم، ورزشگاهی برای بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۱۶ ساخته شد (آن بازی‌ها به علت جنگ جهانی اول, برگزار نشدند). اما ورزشگاه کنونی برای بازی‌های المپیک ۱۹۳۶ ساخته شد و در همان بازی‌ها نیز افتتاح شد.

استاديوم المپيك برلين قبل از بازسازي

تصويري از استاديوم قبل از باز سازي .شباهت ساختمان ورزشگاه به كلوسئوم يا همون سالن تئاتر روم قابل توجه هستش.

در سال ۱۹۳۰ كنگره كميته بين المللي المپيك در شهر برلين برگزار شد و يك سال بعد تصميم بر آن گرفته شد تا بازي هاي المپيك در سال ۱۹۳۶ در اين شهر انجام شود.مارچ ورنر-Werner March-مامور شد تا اين استاديوم را بر طبق استانداردهاي لازم براي برگزاري مسابقات المپيك بازسازي كند. اما با توجه به اعتباري كه برگزاري اين مسابقات براي كشور آلمان داشت، هيتلر تصميم گرفت استاديومي جديد با تمام امكانات مورد نياز براي مسابقات المپيك طراحي و احداث كند. از هيچ هزينه اي براي ساخت بهتر صورت اين ورزشگاه دريغ نمي شد. در واقع تصميم بر آن بود كه اين استاديوم توجه جهانيان را به خود جلب كند.

ه جايي خوندم كه هيتلر واسه نشون دادن قدرت و عظمت آلمان و نازي دستور ساخت اين ورزشگاه رو به بهترين شكل داده بود!در ادامه اون متن يه اصطلاح جالب به كار برده بود:

Form followed  politics

جالبه نه؟

اونقدر هيتلر در ساخت و طراحي اين استاديوم دقت داشت كه بعد از اينكه طرح ورزشگاه مورد علاقه اش نبود  قرار شد اصلا كل بازي هاي المپيك كنسل بشه!!!!!

تا اينكه يه بنده خدايي به اسم آلبرت اسپير شبونه نشست و سردر استاديوم رو با يه طرح نئوكلاسيك طراحي كرد و هيتلر خوشش اومد و گفت خيلي خوب برين سر كارتون بقيه اش رو طراحي كنين و بسازين!!!آخه اين طرح اسپير يه جور نمايش دهنده قدرت و معماري نازي ها بود!

اين هم يه جمله از هيتلر كه تا حدي نشون دهنده افكار تاثيرگذارش بر طراحي اين مجموعه هست:

When people experience inwardly periods of greatness, they represent those periods through external forms.  Their word thus expressed is more convincing than the spoken word: it is the  word in stone ....Adolf Hitler

 خيلي از منتقد ها مي گن انگار هنوز هم اون روحيه خاص هيتلر و نازي رو مي شه در اين استاديوم حس كرد!)

استاديوم المپيك برلين 6

تغييرات ايجاد شده در استاديوم برلين پاكسازي نماهاي قديمي، بازسازي و تنظيم طبقه دوم جايگاه تماشاچيان، بهسازي و مرمت سازه نگه دارنده طبقه اول جايگاه، پايين بردن سطح زمين استاديوم، طراحي و نصب سقفي جديد بالاي سر سكوي تماشاگران با جديدترين سيستم هاي روشنايي و آكوستيك، به روز كردن و تعويض تمام تجهيزات فني و ورزشي موجود، ساخت اتاق هاي ويژه براي شخصيت ها، ايجاد مسيرهاي دسترسي زيرزميني، احداث پاركينگ زيرزميني به ظرفيت ۶۳۰ خودرو و فضاي آماده سازي بازيكنان شامل پيست دو و ميداني اهداف كاملاً متفاوتي داشت. حفاظت يك بناي تاريخي كه براي نيازهاي جديد مدرن شده است و تبديل آن به يك زمين كه منحصراً براي بازي فوتبال آماده شده ولي مجموعه اي از فعاليت هاي متفاوت را در خود جاي داده است از جمله اين اهداف است.

استاديوم المپيك برلين 1

سازه طبقه دوم جايگاه تماشاچيان قابل حفظ و بازسازي بود اما بخش هايي از طبقه اول جايگاه تعويض شد. سطح زمين چمن استاديوم نيز ۵/۲ متر پايين رفت. در همين زمان دو رديف صندلي به صندلي هاي جايگاه اضافه شد. به اين ترتيب فاصله زيادي كه ميان جايگاه تماشاگران و زمين بازي وجود داشت كمتر شد. براي نزديك كردن تماشاگران به محل جديد زمين ده رديف صندلي به ظرفيت ۱۵ هزار نفر به صندلي هاي استاديوم اضافه شد. در حال حاضر استاديوم برلين گنجايش ۷۵ هزار تماشاگر را داراست. محل ورود پيست ماراتن به درون استاديوم در بازسازي باز نگه داشته شده است و كماكان محور اصلي سايت كه استاديوم را به برج ناقوس متصل كرده، حفظ شده است. براي باز نگه داشتن ورودي پيست مارتن و با توجه به شرايط خاص عمليات ساختماني كه مي بايست در حين انجام بازي ها در ورزشگاه انجام مي گرفت براي ساخت سقف سازه اي كنسولي و متشكل از اعضاي خرپايي فولادي سبك انتخاب گرديد. براي اجراي اين نوع سازه نياز بود تا بيست ستون براي تحمل بار ناشي از وزن سقف كنسول شده در طبقه دوم جايگاه تماشاچيان بر پا شود. براي اينكه اين ستون ها كمترين اخلال را در ديد تماشاگران طبقه دوم ايجاد كند تا حد امكان تلاش شد تا مقطع ستون ها به شكل كاملاً منحني طراحي شود به همين دليل ستون ها به شكل استوانه توپر ساخته شد.

 

استاديوم المپيك برلين 0

استاديوم المپيك برلين 2

استاديوم المپيك برلين 3

 

درخواست پروژه (پلان ویلا ساوا)

سلام دوستان!

مینا خانم یه سری اطلاعات می خواستن راجع به ویلا ساوا!

مینا جان!

اطلاعات و نقشه هایی رو که می خوای می تونی تو کتاب از زمان و معماری (آقای مزینی) پیدا کنی(صفحه ۷۹)

فکر می کنم کتاب معماری معاصر غرب (آقای قبادیان) هم بد نباشه اگه بهش یه نگاهی بندازی.

همین طور یه کتاب دیگه هم هست که اسم دقیقش رو خاطرم نیست فکر می کنم آثار لوکوربوزیه باشه.که معرفی کارهای لوکوربوزیه رو داره.جلد سفید رنگ و به شکل افقی هست!(متاسفانه اسم نویسنده و انتشاراتش رو یادم نمیاد)

اگه بتونی پیداش کنی فکر کنم به درد بخوره.

در هر صورت اون کتاب از زمان و معماری رو بهت پیشنهاد می کنم.چون هم اطلاعات نوشتاری داره و هم تصویر و نقشه.

اگه اطلاعات نوشتاری بیشتری هم خواستی بگو واست بذارم.

شبنم جون هم مطالب خوبی راجع به ویلا ساوا و نقد اون گذاشته:

ویلا ساوا

عکس های ویلا ساوا

حتما اگه تونستی بخونش .مطالب خوبی هستن.

موفق باشی!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ممنون از مریم خانم واسه زحمتی که کشیدن.

من یه پلان از ویلا ساوا دارم که البته خیلی خوب نیست ولی امیدوارم به دردتون بخوره!

 

پلان ویلا ساوا

 

 این عکسا و پلان ها رو هم تازه گیر آوردم فکر می کنم به دردتون بخوره و همونی باشه که می خواستین!!!

                                                                                                   H-Karimi

 

Overlay of the Ground, 1st Floor & Roof plans

 

 

1st Floor Plan

 

Roof Plan

 

  

برج میلاد (2)

ادامه عکس های برج میلاد.

 

 

ادامه نوشته

بـــرج میــــلاد

 

 

جزيياتي جالب از بـــرج 161 هزار تني میــــلاد

يك گروه كارشناسي‌، برخي مقادير‌، اوزان و مواد به كار رفته در احداث برج ميلاد را به مقياس‌هايي ملموس تبديل كرده است. به گزارش خبرگزاري فارس، ارتفاع كل برج ‌ 435 متر و معادل 5/1 برابر ارتفاع برج ايفل در فرانسه است‌. وزن برج ميلاد ‌ 161 هزار تن است و زيربناي آن به اندازه 5/5 زمين فوتبال است. ارتفاع‌ 315 متري شفت بتني برج نيز برابر با ارتفاع يك ساختمان 105 طبقه است و دكل آنتن برج ميلاد نيز با 120 متر طول‌، معادل ارتفاع يك ساختمان 40 طبقه است. وزن كل سازه 161 هزار تن و معادل وزن 3 هزار و 578 تانك است‌. لابي برج نيز با زير بناي 15 هزار مترمربع معادل 3 زمين فوتبال و زير بناي 12 هزار متر مربعي رأس سازه نيز برابر با ‌ 5/2 زمين فوتبال است. 230 كيلومتر كابل در احداث برج به كار رفته كه طول آن معادل مسافت تهران ـ شمال است‌. 25 كيلومتر نيز متراژ لوله مصرفي در برج ميلاد است كه چيزي مساوي با 5/4 برابر ارتفاع قله دماوند محاسبه شده است. 2 برابر محيط كره زمين نيز مقياس به دست آمده براي 80 هزار كيلومتر مسافت طي شده با آسانسورهاي كارگاهي برج ميلاد است. 9 هزار چراغ و 100 هزار پيچ نيز از ديگر مواد مصرفي در ساخت برج ميلاد است كه با يك ميليون و 300 هزار نفر روز در اين پروژه به كار رفته است. همچنين ميانگين سني مهندسان پروژه برج ميلاد 31 سال عنوان شده است و 40 هزار نفر نيز از ابتداي زمان احداث تا‌كنون از اين برج ديدن كرده‌اند.

برج میلاد

 

عکسهای زیبای برج را در ادامه مطلب ببینید...

 

ادامه نوشته

پروژه های زاحا حدید (2)

                                               Phaeno Science Center

                       

 

                     

 

                     

 

                     

 

                       

ادامه نوشته

پروژه های زاحا حدید(1)

                                          Guggenheim Hermitage Museum

               Guggenheim Hermitage Museum

 

                 

 

                 

 

                 

 

                  

ادامه نوشته

عکس های ویلا ساوا

                  

   villa savoye

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه نوشته

طرح های خیال‌انگیز ظه حدید برای باکو

 

 

طرح های خیال‌انگیز ظه حدید برای باکو

 

تخیل توانایی انسان در تولید فرم،تصویر و ایده است؛ تخیل دامنه‌ای وسیع دارد و وظیفه آن شکستن قالب‌های موجود و البته بر هم زدن عادت یکی از تکنیکهای تخیل است.

امروزه با استفاده از نرم افزارهای قدرتمند و تکنیک های شبیه سازی،ابعاد تصور انسان گسترش یافته به طوری که قدرت تخیل انسان به خلق و ابداع فرم هایی دست یافته است که تصور آنها بدون ابزار کامپیوتر غیر ممکن است.نتیجه این عمل ایجاد و شکل گیری فضاها در مقیاس بزرگ است که اکثر معماران از آن بهره می گیرند.دنیای دیجیتال کامپیوتر ابزار بسیار قدرتمندی برای به تصویر کشیدن تخیلات انسان گشته است. بهره گیری معماران از این امکان موجب خلق فضاهایی شده است که پیشتر غیر قابل تصور بود.

یکی از معمارانی که از این امکان بهره جست ظه حدید بود.ظه حدید با کمک پاتریک شوماخر که در پشت صحنه طرح های معماری او قرار دارد ،توانست در چند سال اخیربا استفاده از این ابزار قدرتمند تخیلات خود را به تصویر کشیده و عرصه را بر دیگر معماران تنگ کند.شاید بتوان ظه حدید را یکی از معماران بزرگ طرح های رویایی نامید . خطوط دینامیکی این معمار بزرگ در اکثر مسابقات معماری سالهای اخیر جنجالی و خبر ساز بوده است.پیشتر طرح های این معمار بزرگ فقط بر روی کاغذ نقش می بست اما امروزه کشف قابلیتهای مصالح موجود و تکنولوژی ساخت مصالح جدید این امکان را به وجود آورده که طرح های تخیلی خود را به واقعیت تبدیل کند. بعضی از معماران معتقدند که قرار گرفتن در فضای طرح های او بیننده را هیپنوتیزم می کند و حسی متفاوت با سایر فضاها به وجود می آورد.10سپتامبر2007 شهر باکو پایتخت کشور آذربایجان میزبان این معمار بزرگ بود. خطوط دینامیکی این معمار بزرگ قرار است در طرح مجتمع فرهنگی این شهر در زمینی به مساحت 30 هکتار خودنمایی کند.

مرکز فرهنگی حیدر علی اف که دستور ساخت آن در روزهای پایانی سال 2006 توسط رئیس جمهور این کشور صادر شد، شامل موزه ،کتابخانه،سالن کنفرانس و مراکز پژوهشی است که میزبان همایشها و نمایشگاههای فرهنگی در سطح بین المللی خواهد بود.

نکته اصلی این طرح که در اکثر کارهای ظه حدید در چند سال اخیر مشاهده می شود یکپارچگی و وحدتی است که در طرح مشاهده می شود و دارای تنوع و دید پرسپکتیو متفاوت است.حجم در حالت کلی پوسته یکپارچه ای است که در تمامی ابعاد به حرکت در آمده و تعریف فضا می کند . سالن کنفرانس این مجموعه با ظرفیت 1280 نفر با حرکت نرم و پیچشی این پوسته شکل گرفته است.

این اولین باریست که یک طرح با این ابعاد بزرگ و سرمایه گذاری کلان و با این فرم در شهر باکو ساخته خواهد شد . با توجه به سابقه تاریخی کشور آذربایجان در زمینه موسیقی ،تاتر،اپرا و... و با توجه به اینکه در 2 سال اخیر از رشد اقتصادی بالایی برخوردار بوده ،این کشور در صدد سرمایه گذاری برای معرفی تاریخ و هنر خود به جهانیان بوده است . بدین جهت انجام پروژه های وسیع و در مقیاس بزرگ و بهره گیری از شرکت های مطرح و صاحب نام را در فصل کاری خود قرار داده است .

هدف از ساخت این پروژه بنا به گفته الهام علیف معرفی تاریخ و هنر این کشور به جهانیان است و قرار است همایشها و نمایشگاههایی در سطح وسیع و بین المللی در آن برگزار شود.

 

تصاویر: فوتوتوران

منبع : آرونا

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

 

 

 

خانه با ساختاری عجیب

           

این خانه  در بریتیش کلمبیا علاوه بر شباهت زیادش به یک کره ویژگی جالبی دارد و آن آویزان بودن است از درختان!

           

خانه های هلندی - این خانه مکعبی که هر خانه از سه وجه به بیرون مرتبط است

                  

 

              

                         67 خانه در این سازه در مونترال در کاناداست

               

خانه شناور در اکراین  

این آپارتمان کاکتوس مانند در هلند ساخته شده است

و خانه دوار در روسیه

 

مسابقه

سلام!

 در مورد مسابقات معماری براتون خبر دارم.

 مسابقه اسكيس

در تاریخ 28 اردیبهشت ماه سال جاری مسابقات معماری کشوری در دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان اصفهان (واحد دختران) برگزار گردید وآثار برتر معرفی شدند.

شرکت کنندگان دانشجویان برگزیده برتر دانشگاه های (سما) بودند. که توسط اساتید هر دانشگاه برای مسابقه انتخاب شده اند.

موضوع مسابقه طراحی پلان معماری یک هنرستان به علاوه ی ساخت ماکت و تحلیل کار بر روی شیت های 50*70 بوده است که دانشجویان در مدت 5 ساعت طرح خود را تحویل میدادند.

نفرات برتر در همین تاریخ توسط هیئت داور انتخاب و به مقامهای اول تا چهارم معرفی شدند و حق شرکت بدون کنکور در رده ی کارشناسی را پیدا کردند.

برگزیدگان اول و دوم از کرج و افراد سوم و چهارم از دانشگاه خوراسگان اصفهان بوده اند.

اگه شد حتما عکسای مسابقه را میذارم.

کلیسای نوتردام

                                                   کلیسای نوتردام

ازيک معبد ژوپير تا مبدل به يک کليساي رومي شدن سير تاريخي مکاني است که هم اينک عمارتي در آن واقع شده که همگان به عنوان کليساي جامع نوتردام نام ميبرند که ما حصل اراده مارسيو دسالي براي ساخت يک کليساي جامع به منظور پذيرفتن خيل بيشتري از مردم ميباشدکليسايي که از جانب او وقف مريم باکره شدهر چند که ساخت بنا در سال ۱۱۶۳ ميلادي اغاز شدتقريبا تا ۱۸۰ سال بعد يعني در حدود سال ۱۳۴۵ميلادي به پايان نرسيدساخت در يک دوره ای تاریک از تاریخ جهل اروپا صورت گرفت

                  

کليساي جامع راوي کتاب مقدس در نقاشي هايش درگاه عظیمش وشيشه هاي رنگين شگفت انگیزش میباشد با کامل شدن طبقات در سال ۱۱۸۳ميلادي کار ساخت صحن وسالن ورواق کليسا آغاز شدو در سال ۱۲۰۸ ميلادي تکميل گردید در پي آن برج ها و جبهه غربي در سال۱۲۲۵ تا ۱۲۵۰ ميلادي بنا شد کار احداث محراب کليسا در سال ۱۲۹۶ ميلادي آغاز ودر سال ۱۳۳۰ پايان يافت تقاطع بازويي کليسا در سالهاي ۱۲۵۰-۱۲۶۷ به وسيله جين دچلس ساخته شددر اصل منظر داخلی در بسیاری از کلیساهای گوتیک در چهار تراز میباشد و از سه بابی ها بجای دالان های معمولی استفاده میشود نمای خارجی عمار ت نشان دهنده سبک گوتیگ پیشرفته می باشدمهمترین و قابل ملاحظه ترین خصوصیت آن در برداشتن تعداد زیادی ستون های کوچک وپنجره هایی با تزیینات و نقش و نگارهای گوتیک است مرتب سازی های عمودی و افقی نمای خارجی و اندازه های با شکوه پنجره های خورشیدی میباشد.نوتردام دارای تاریخی پر حادثه در طول قرنهاست یکی از مراکز جنگجویان در جنگهای صلیبی محسوب میشد وموزیکهای کر در این کلیسا رشد زیادی داشتکلیسای جامع در طول انقلاب فرانسه مانند سایر کلیساهای فرانسه مورد تاراج قرار گرفت در بحبوحه انقلاب شهروندان پیکره سنت را که بالای سر در غربی قرار داشت برای ابراز خشم نسبت به پادشاه سرنگون کردند . مقداری از این پیکره های به یغما رفته در سال ۱۹۷۰ میلادی حدود ۲۰۰سال بعد پیدا شدند بسیاری از گنجینه های کلیسای جامع یا تخریب شدند یا غارت گردیدندفقط ناقوس بزرگ کلیسا ساقط نشد انقلابیون در ابتدا کلیسای جامع راوقف مکتب خرد reason کردند و بعد از مدتی آن را موقوف مکتبsupreme نمودندانقلابیون پیروز شده مدت ها از داخل کلیسا به عنوان انبار غذا استفاده میکردند. در طول حکمرانی بناپارت در سرتاسر مراسمهای مذهبی آرزوی اعطای نیروبه امپراطور تاجدارمیشد و مراسم ازدواج وامپراطوریس شدن ژوزفین در این کلیسا برگزار شد.در طول قرن ۱۹ میلادی نویسنده معروف ویکتور هوگو وهنرمندانی مانند اینگر توجه همگان را به حالت خطرناک و محتاج به مرمت کلیسا جلب کردندبدین گونه یک هشیاری عمومی نسبت به ارزش هنری کلیسا به وجود آمد.از آنجا که در قرن ۱۸ میلادی نیو کلاسیکیستها آثار عصر میانی را نادیده میگرفت حتی شیشه های رنگی کلیسا را با شیشه های معمولی عوض کردند در قرن نوزدهم رومانتیکها مدت مدیدی با یک دید جدید همراه با تقدیر و قدردانی نسبت به این اثر گرانبها مینگریستند در بازسازی کلیساتوسط ویولت که در سال ۱۸۴۴ آغاز و۲۳ سال دوام یافت دوباره سه بابی ها و پنجره بامهای کوچک که در طاقنماهای شرقی طالار کلیساقرار دارندتجدید شد وپیکره های تراشیده شده در سردر غربی که در طول انقلاب فرانسه بصورت بدی تخریب شده بودبازسازی گردید گذشته از این رساندن زندگی جدید به پنجره های خورشیدی و تندیسها وپیکره ها کار دیگری بود که صورت گرفت.ویولت با یک پژوهش علمی که با خلاقیت عقاید شخصی خودش همراه شده بود و با مناره های مخروطی نوک تیز یک نمای جدید از ساختمان طراحی کرد . از اقدامات انجام گرفته دیگردر قرن نوزدهم خارج کردن شهروندان پاریسی از خانه های نا هنجاراطراف کلیسا وتخریب ساختمان ها توسط بارون هایزمن طراح شهری بناپارت بودکه باعث دیبهتری نسبت به عمارت شد.جبهه غربی نتردام در بر گیرنده ۲۸ پیکره به نمایندگی از سلطان یهود درگاه آن منقش به تصاویر مریم مقدس و فرزند سنت آن و مادر باکره و مریم جوان تا تولد عیسی میباشد در داخل با ستون های دلپذیر و ظریف بسیار گیرا میباشد این مکان اتاقی است برای حدود ۶۰۰۰نفر وسه پنجره خورشیدی در غرب وشمال وجنوب که استادانه شکوه یک روز آفتابی را به ما نشان میدهد در سال ۱۷۶۸ جغرافی دانان مصمم شدند همه مسافات فرانسه را از نتردام اندازه گیری کنند ۱۷۰ سال بعد هنگامی که پاریس در جنگ دوم جهانی آزاد شد ژنرال دوگل پس از بازگشتش بسوی کلیسای جامع حرکت کرد وبه درگاه خداوند شکرگذاری نمود. از جهات مختلف هنوز نتردام مرکز فرانسه است کاوش های تحقیقاتی حیاط جلوی کلیسا تاری نتردام را از تاریخ گالورومن تاقرن ۱۹ آشکار ساخت نشانه های بارو ها و استحکامات رومی واتاقهای مخصوص بر افروختن آتش گرمابه ها یک سیستم کهن با کوره های زیر زمینی و لوله های آجری سردابه های قرون وسطایی و شالوده های یک بیمارستان و تصاویر سحر انگیز ساختمانهای مجاور قبل از تخریب بارون هایزمن برای نگاه کردن به قسمت های بالایی کلیسا و همچنین پاریس ورودخانه ۳۷۸ پله ما را به بالای یکی از برج ها میبرد برج جنوبی ناقوس ۱۳ تنی را نگه داشته که پله آن در زمانهای خاص استفاده میشود در جلوی نتردام یک میدان عمومی قرار گرفته که محل نگهداری حیوانات در اعصار میانی بوده وباعث ایجاد مشکل در نمای کلیسای جامع می شده وشکوه آن را خدشه دار میکرده است هنگامی که ساختمان در نهایت تخریب شد باستانشناسان تعداد زیادی از آثار باقی مانده از گالو رومن تا زندگی قرن نوزدهم یافتند

                                  

                                               

                                                        دیوار سالن کلیسا

                                           

                        دیوار فوقانی شمالی شامل تریبون های سخنرانی و پنجره های بام

                                           

                                                       بالای دیوار شمالی

              

                                     دیوار صحن نخستین دو طاقنمای جنوبی

                

                                                       پنجره بام ها

               

                                                   نمای داخل صحن کلیسا

       

                                                          طاقهای سالن کلیسا

                  

                                              محراب بنا شده در انتهای شرقی

 

 

 

پارکینگ

خدایی پارکینگو حال می کنید.

توی تالار گفتمانم گذاشتمش به تالارمونم حتما سر بزنید عضو بشید خیلی خوبه هااااا

خانه های مکعبی

سلام !

این عکسا از خونه های مکعبی در هلند . اطلاعات خاصی در موردشون ندارم

اما دیدم خیلی جالبن . گفتم عکساشو شما هم بیبینید .

اگه تونستم مطلب هم در موردشون پیدا کنم حتما تو همین پست اضافه می کنم .

 

 

ویلا ساوا

سلام دوستان !

مطلبی که این بار تهیه کردم تجزیه تحلیل مختصری از ویلا ساوا اثر

لوکوربوزیه هست .

ویلا ساوا

ویلا ساوا ایده رهایی از خاک لوکوربوزیه را به نمایش می گذارد و به اواجازه میدهد تا مسکن ایده ال دهه۳۰-۱۹۲۰ را طراحی نماید.او ایده های بیان شده در مدل سیتروهان را تکمیل نمود و در مجموعه خانه های این دهه مورد استفاده قرار داد.ویلا ساوا به منظور پذیرش نور همچنین آنتنی بشقابی بر فراز چشم انداز جای گرفته است.استفاده از رامپ ،پله مدور و پنجره نواری و بهره گیری از زبان احجام و سطوح نقاشیهای پورسیم اورا به یاد می آورد.پارتنون می باشد.ویلا ساوا شبیه یک ویلای رنسانس دارای فرم مرکزی است و مانند معابد در یک دور نمای وسیع و بر فراز پیلوتی (نمونه معاصر ستون های کلاسیک) قرار گرفته است. ویلا علاوه بر دارا بودن مفاهیم معاصر و تاریخی نمادی از سیستم تفکر قدم به قدم لوکور بوزیه است. در مرحله اول او هر بنا جزئی از شهر تخیلی خود می داندو ثانیا می کوشد تا نشان دهد که چگونه معماری فیزیک و فرهنگ زندگی را غنا میبخشد .واسطه ظهور تفکر او یک فرم هندسی کنترل شده و دارای ارتباطات منحصر به فرد با طبیعت است.

 حجم ورودی

پوسته منحنی و شفاف معرف محدوده دسترسی از نظر شکل و تراکم با قطعه مکعبی در تضاد است دیواره شیشه ای و شفاف این محدوده اولیه محرک انسان برای نفوذ به بنا است. دیواره شیشه ای در میان قابها ی ساختاری ستون ها جای گرفته است و توسط یک تیر شکافته شده است این تیر روی محور اصلی ساختمان قرار گرفته است ومحل ورودی را مشخص می کند . قدرت و جهت این تیر توسط دو تیر نمایان موازی که ستون ها طرفین ورودی را به یکدیگر می پیوندند تقویت شده است قرار گیری ورودی در ابتدای رامپ که با اوج گرفتن خود یک گردش معمارانه را به آرامی اشکار میسازد حالتی رسمی وتشریفاتی به ورودی میدهد. در سمت چپ رامپ یک پله چرخان ساده قرار گرفته است که نشانه چرخش و حرکت عمودی در درون فضاست و در امتداد حرکت منحنی جداره شیشه ای شکل گرفته است.

 پیانو سلطنتی

محدوده زندگی به صورت یک حجم پیانو مانند درون قطعه مکعب مستطیل شکل جای گرفته است رامپ مربع را به دو بخش عمومی و خصوصی مجزا تقسیم کرده است در محدوده عمومی جعبه شیشه ای سالن با فضای باز تراس ترکیب شده است.

لوکوربوزیه این نفوذ فضایی را با به کار بردن احجام کدر سطوح مات یا شفاف کنترل میکند تا دیدهای مشخصی را در جهات مختلف تعریف نماید جداره های شیشه ای رامپ وپنجره های نواری قرار گرفته در طول تراس امکان دید های مشخصی را به خارج و داخل بنا فراهم می سازد.این تجارب بصری و سیع با بهره گیری از اجتماع احجام و سطوح بیان کننده میزان محصوریت فضاها و بعد جدید ناشی از حضور سطوح شیبدار رامپ تغییر مکان از درون به برون نمایش میگذارد و یک زبان متنوع معمارانه را بوجود می آورد.

رامپ ماشین معماری گردشگاهی است .جاگیری مرکزی مسیر حرکتی تجارب متفاوتی را ازاین معماری به نمایش میگذارد . بعنوان مثال آغاز حرکت از محدوده محصور گارا و منتهی شدن آن به فضای وسیع تراس بام یاد آور ارتباط میان طبقات مختلف ویلا است.

 

جداره روی بام

نقطه پایان معماری گردشگاهی در پشت بام قرار دارد جاییکه لوکوربوزیه نوع جدیدی از تراس بام را خلق میکند .تراس توسط یک صفحه (اخرین عنصر طراحی) محصورمی شود .صفحه یک علامت پیچیده دارای حس رهایی و جلوه ای از ایده آزادی موجود  در کل بنا است.این صفحه مبین شخصیت و پیام ویلا و به مثابه کتیبه یک معبد یونانی است. سطوح معقر/محدب صفحه علاوه بر محصور نمودن فضا معرف بنا در چشم انداز پیرامون هستند.فرم توسط شبکه سازماندهی کل طراحی کنترل شده و در یک انتهای آن حجم هندسی محصور کننده پله مدور منتهی به بام قرار گرفته است. بسته به جهت دید صفحه نهایی بصورت صفحه یا حجم دیده می شود ( شبیه جعبه پیانوشکل فضای عمومی که همچون یک حجم در بر گیرنده فضا درک می گردد) مگر زمانی که درون تراس قرار گرفته ایم که صفحه و حجم در بر گیرنده پله مدور یک مجموعه همگن را بوجود می آورند.

سیستم هندسی

سیستم هندسی اولیه یک شبکه عمود بر هم فاقد جهت بود که لوکوربوزیه با بهره گیری از آن محدوده نشیمن را طراحی کرده است .این مکعب یک خط مبنای منظم پدید میآورد که به تحقثق موضوع اصلی طراحی یعنی ارتباط فرم و محیط پیرامون کمک نماید .صفحه تراس بام و حجم ورودی بیان کننده تنش میان منحنی ها و سیستم عمود بر هم هستند.هریک از فضاها اجزای هدفمندی دارند که به نیاز های عملکردی و نمادین طراحی پاسخ میدهند .بیشترین تنش در تقسیمات فضایی /سلولی طبقه اول و در پویایی قدرتمند فرم حاصل از مدول بندی و غنای آشکار سطوح است. این پویایی فزاینده توسط سیستم شبکه خطوط عمود بر هم کنترل شده است خصوصا توسط نیروهای دوگانه ناشی از تاثیرات فرمهای اصلی بر سیستم:اولین نیرو توسط محور اصلی محدوده حجمی طبقه اول اعمال شده است .محدوده نشیمن اثر پذیری بیشتری را نشان می دهد و حجم پیانو شکل آن تابعیت از این نیروی برتر آرام و تنها را به نمایش میگذارد.شبکه خطوط عمود بر هم سازه با روری سیستم دومینو را در تغییر ابعاد سطوح و قطعات با هدف پاسخگویی به نیازهای خاص پلان نشان میدهد.

حرکت

همچون تمامی کارهای لوکوربوزیه در طول دهه1920 مسیر حرکتی مفهومی خاص دارد و بین تجارب بصری مختلف و پیوسته موجود در ویلا ارتباط برقرار میکند .طبیعت پیوسته این حوادث یک زنجیره ارتباطی را میان عناصر طراحی برقرار می سازد .توجه لوکوربوزیه به ارتباط متقابل میان عناصرو مسیر حرکتی قابل مشاهده است. در طول تجارب بصری پیوسته در می یابیم که مسیر حرکتی یک عنصر خطی دارای پویایی واحساس تداوم است که با تقارن و ایستایی قطعه معلق (تصویر عمومی قابل درک از ویلا) تضاد دارد.بر خلاف سازماندهی ویلا مسیر یک بعد زمانی است که قدرت آن با تسلسل حرکتی حاصل از تجارب بصری فرم و فضا افزایش یافته است. حس پویایی توسط مسیر منحنی سواره پیرامون حجم ورودی کشف و توسط حرکت نمادین رامپ تقویت میگردد .این عنصر نمادین و مهم قدرت اصلی را افزایش میدهد . طبقات را می شکافد و همچون پله برقی بیننده را در قلب طرح به چرخش و حرکت وا می دارد. بر اثر فشردگی فرم درک زنجیره تجارب بصری از محدوده حرکتی خارجی (مسیر سواره پیرامون حجم ورودی) آغاز می شود .محل قرار گیری در ورودی از مسیرحرکتی موجود در داخل ویلا پیروی می کند و ارتباط میان دو فضای داخلی و خارجی را بر قرار می سازد . کشش جهت دار ممتد و قدرتمند رامپ علاوه بر نفی مفهوم استراحت و سکون در فضای ورودی حالت پویای فضا و پیوستگی زنجیره تجارب بصری را حفظ میکند.فضاهای محصور و مکعب مستطیل شکل محدوده های مختلف و مجزای فضای نشیمن پیانو شکل را تشکیل میدهند و تراس محدوده نشیمن ارتباط میان این فضاها را برقرار می سازد. بازشوهای یکسان و ممتد نمای غربی پیوستگی این فضاها را افزایش می دهد.